زندگی سیاه
زندگی سیاه
شخصیت ها
جئون ا.ت.۱۶ سالشه خواهر جونگ کوک
نیورک زندگی میکرد کارش کلا تو اینستاس از تیکتاکر.بلاگر. وبلاگ و....
چتری داره بقیه موهاش تا روی شونه اش
رنگ سیاه و سفید مافیا هم هست
تتو داره تا رو گردنش پرسینگم داره رو گوشش یکی رو لبش دوتا رو ابروش رو بدنش زخم خیلی داره سیکسپک هم داره
جئون جونگ کوک
۲۴ سالشه عضو بی تی اس
مافیا با اعضا کلا باهم فامیلا
کره با پدر مادرش زندگی میکنه
اعضا فقط شوگا و جونگ کوک خواهر دارن شوگا با خواهرش کره هستند
اعضا همه با هم فامیلا
مین میا.۱۵ سالشه فقط دنس میره
زندگی سیاه
پارت ۱
ویو ا.ت
صبح بیدار شدم دیدم یه مامانم داره زنگ میزنه یعنی واسه چی
. همهی حرفهای ا.ت سرده.
ا.ت. بفرمایید
م.ا.ج. اول سلام دوم مگه بده به گرلم زنگ بزنم
ا.ت. میشه حرفتو بزنی
م.اج.عمه گفتن که میتونی برگردی کره
ا.ت. هااا
. غضیه اینه تو خاندان شون اولین دختری که به دنیا اومد از ۷ سالگی ش بره یه کشور دیگه ا.ت زودتر از از میا به دنیا اومد پس عمه تصمیم گرفت ا.ت رو بفرسته نیویورک تا ادم شه.
ا.ت. به هر حال تنفر من کم نمیشه
قط کرد
ا.ت رفتم وسایلم رو جمع کردم چون اقامتم داشت تموم میشد
رفتم یه بلیت گرفتم اونا فقط میگن بیا نه یه بیلت نه هیچی
هااا خب ساعت ۹
شب تا شب کلی فقط هست
رفتم لباسم رو پوشیدم زنگ زدم به الکس تا بیاد دنبالم
ویو جونگ کوک
صبح شد رفتم لباسم رو پوشیدم یه سر بزنم به مامان و بابا
خماری
شخصیت ها
جئون ا.ت.۱۶ سالشه خواهر جونگ کوک
نیورک زندگی میکرد کارش کلا تو اینستاس از تیکتاکر.بلاگر. وبلاگ و....
چتری داره بقیه موهاش تا روی شونه اش
رنگ سیاه و سفید مافیا هم هست
تتو داره تا رو گردنش پرسینگم داره رو گوشش یکی رو لبش دوتا رو ابروش رو بدنش زخم خیلی داره سیکسپک هم داره
جئون جونگ کوک
۲۴ سالشه عضو بی تی اس
مافیا با اعضا کلا باهم فامیلا
کره با پدر مادرش زندگی میکنه
اعضا فقط شوگا و جونگ کوک خواهر دارن شوگا با خواهرش کره هستند
اعضا همه با هم فامیلا
مین میا.۱۵ سالشه فقط دنس میره
زندگی سیاه
پارت ۱
ویو ا.ت
صبح بیدار شدم دیدم یه مامانم داره زنگ میزنه یعنی واسه چی
. همهی حرفهای ا.ت سرده.
ا.ت. بفرمایید
م.ا.ج. اول سلام دوم مگه بده به گرلم زنگ بزنم
ا.ت. میشه حرفتو بزنی
م.اج.عمه گفتن که میتونی برگردی کره
ا.ت. هااا
. غضیه اینه تو خاندان شون اولین دختری که به دنیا اومد از ۷ سالگی ش بره یه کشور دیگه ا.ت زودتر از از میا به دنیا اومد پس عمه تصمیم گرفت ا.ت رو بفرسته نیویورک تا ادم شه.
ا.ت. به هر حال تنفر من کم نمیشه
قط کرد
ا.ت رفتم وسایلم رو جمع کردم چون اقامتم داشت تموم میشد
رفتم یه بلیت گرفتم اونا فقط میگن بیا نه یه بیلت نه هیچی
هااا خب ساعت ۹
شب تا شب کلی فقط هست
رفتم لباسم رو پوشیدم زنگ زدم به الکس تا بیاد دنبالم
ویو جونگ کوک
صبح شد رفتم لباسم رو پوشیدم یه سر بزنم به مامان و بابا
خماری
۵.۳k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.