مافیای جذاب من

پارت ۱۶

از زبان ته

جنی خیلی زیبا شده بود اما خیلی بیش از حد به خودش رسیده بود.

از زبان ۳ ته کوک نامجون

کوک و ته نامجون : این چیه پوشیدی مگه می‌خوای بریم بار مگه می‌خوایم بریم جشن تولد .

از زبان ا/ت

ا/ت: دوست داریم با همچین تیپی بیایم بیرون به شما هیچ ربطی نداره

کوک : خودت خواستی خانم ا/ت

ته : تو جنگل واستون داریم خانم جنی

نامجون : خانم یونا رسیدیم جنگل می‌بینم شما رو

ا/ت: اینطوری نگی من موتور سیکلت خودم میام

کوک: مگه تو موتور سیکلت داری

ا/ت : آره دارم آره خیلی وقته تازه موتور سیکلتم

کوک : کی آوردیش خونه نامجون

ا/ت : موتور که نیاوردم سوئیچش همراهمه تازه این موتور بهم کادو دادن

کوک : موتور جنابعالی بریم از کجا باید بریم بیاریم

ا/ت: باید بریم خونه خونه خودم و موتورو بیاریم

کوک : دوباره می‌خوای بری اون بابای بی‌ریختتو ببینی آره دوباره می‌خوای بری پیش ما نه

ا/ت: بابام که داخل پارکینگ نیست

جنی : خسته شدم. دیگه بیا بریم موتور سیکلت این خانومم بیاریم


خخخخخخ

ممممم
ااا

ررر

ییی