Part14
کوک:هیونگ فکر نمیکردم با همچین عوضی ازدواج کرده باشی!
نامجون:از تصمیمات پدرم بود قبل مرگش
کوک الان چی میشه؟!
کوک: همه چی بستگی به دی ان ای داره اگه بچه مال تو باشه میتونی درخواست سقط جنی*هم بدی
و اگر نبود دنده خلاص طلاق میگیری
سانا:اینجا جای بهتر برای حرف زدن نیس بهتره بریم جای خلوط تر
کوک:بریم خونه ... نونا تو با هیونگ برو خونه پدر بهم گفته ی سر بهش بزنم اومدنی هم غذا میگیرم
سانا:باشه!(تردید)
نامجون:بریم
دست پشت سانا گذاشتم و جلو هولش دادم ولی با صدای نهسش برگشتیم و بعد بهم نگاه کردیم
لنا:نامجون؟!!!
نامجون:کاری داشتید خانم بایان؟
لنا:بایان؟مادر بچتم!
نامجون:بچه ای معلوم نیس مال کیه؟!
لنا:نام بس کن تا کی میخوای لجبازی کنی!
سانا:هانی باید بریم خونه !
نامجون:البته!
هر دومون بدون توجه به لنا از اونجا دور شدیم و بعد از چند مین به خونه سانا و کوک رسیدیم خونه ای مدرنی بود و همچنین شیک
با باز شدن در که گویای اومدن کوک بود از روی مبل بلند شدم
کوک:خوش اومدی هیونگ ..سانا کو؟
نامجون:رفته لباس هاشو عوض کنه
کوک:امروز روز رو موخیه نه؟
هیونگ باید باهات حرف بزنم !(جدی)
نام:گوش میدم بچه خرگوش!(جدی)
کوک:هیونگ اگه بابام پیشش صدات کرد به هیچ وجه پیشنهادی که بهت میدرو قبول نکنی
نامجون:مگه چی می....
نامجون:از تصمیمات پدرم بود قبل مرگش
کوک الان چی میشه؟!
کوک: همه چی بستگی به دی ان ای داره اگه بچه مال تو باشه میتونی درخواست سقط جنی*هم بدی
و اگر نبود دنده خلاص طلاق میگیری
سانا:اینجا جای بهتر برای حرف زدن نیس بهتره بریم جای خلوط تر
کوک:بریم خونه ... نونا تو با هیونگ برو خونه پدر بهم گفته ی سر بهش بزنم اومدنی هم غذا میگیرم
سانا:باشه!(تردید)
نامجون:بریم
دست پشت سانا گذاشتم و جلو هولش دادم ولی با صدای نهسش برگشتیم و بعد بهم نگاه کردیم
لنا:نامجون؟!!!
نامجون:کاری داشتید خانم بایان؟
لنا:بایان؟مادر بچتم!
نامجون:بچه ای معلوم نیس مال کیه؟!
لنا:نام بس کن تا کی میخوای لجبازی کنی!
سانا:هانی باید بریم خونه !
نامجون:البته!
هر دومون بدون توجه به لنا از اونجا دور شدیم و بعد از چند مین به خونه سانا و کوک رسیدیم خونه ای مدرنی بود و همچنین شیک
با باز شدن در که گویای اومدن کوک بود از روی مبل بلند شدم
کوک:خوش اومدی هیونگ ..سانا کو؟
نامجون:رفته لباس هاشو عوض کنه
کوک:امروز روز رو موخیه نه؟
هیونگ باید باهات حرف بزنم !(جدی)
نام:گوش میدم بچه خرگوش!(جدی)
کوک:هیونگ اگه بابام پیشش صدات کرد به هیچ وجه پیشنهادی که بهت میدرو قبول نکنی
نامجون:مگه چی می....
۵.۹k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.