SENARIO
سناریو وقتی باهاشون میری بار😌😈
.
.
.
ا/ت:نامی ترخدا بزار سوجو بخورم ترخداااا🥲😪
نامی:عمرا اصلا ابدا هنوز سنت نرسيده 🤨
ا/ت:پوففف نامی آبرومو بردی تو کل بار😑
و این بحث ادامه داشت
کل بار در حال پاره شدن دارن به بحث این دوتا میخندن😂
.
.
.
ا/ت:جین آبرو نذاشتی واسم اون چه کاری بود کاش نمیگفتم بیایم بار🤦♀️
جین:تو به ورد واید هندسام چی گفتی؟!خیلی هم خوب بود رقصم عالی بود ایششش اصن من رفتم بای
ا/ت:خدایا من دوست دخترشم یا اون دوست دخترمه الان بشین هی ناز بکش جین وایساااا ورد واید هندسامممم
جین:بای ایش(نویسنده درحال جر خوردن خودشم نمیدونه داره چی مینویسه🤣)
.
.
.
شوگا:ا/ت پاشو زیاد مست کردی بریم خونه
ا/ت:تو کی هستی هاااا؟!(با حالت مست و عصبی میگه)من دوست پسر دارم برو مزاحم نشو
شوگا:بیا دارم میبرمت پیشش 😂
ا/ت:عه بریم
شوگا:بریم خونه یکم راه رفتن واست سخت میشه خانم بهت گفتم مست نکنی
.
.
.
جیهوپ:اینا اصلا نرفتن بار رفتن شهربازی کلی خوشگذروندن الانم دارن فیلم میبینن
.
.
.
جیمین:ا/ت کجایی؟!(با حالت مستی)
ا/ت:اینجام بیا بریم خونه
جیمین:من بچه میخوام(با حالت مستی)
ا/ت:نمیفهمی داری چی میگی بدو بیا بریم
جیمین:یه اتاق وی آی پی آماده کنید ا/ت براید بغل کرد برد توی اتاق
و تا صبح عبادت کردن برید گمشید فک کردید من منحرفم؟!🤲📿
.
.
.
تهیونگ:ا/ت بریم خونه، یونتان داداش یا آبجی میخواد(مسته)
ا/ت: باشه بیا بریم حالا کو تا اونموقع خستم بدو بریم
تهیونگ:قول دادیا رسیدیم خونه واسه یونتان داداش یا آبجی درست میکنیم استخفرلا برادر من دارم چی مینویسم🤲📿
.
.
.
جونگکوک:ا/ت بدو بیا (اینا هنوز نرفتن بار)
ا/ت:اومدم لباسم خوبه؟!
جونگکوک:خوبه اما این لباس پیش من تنها توی اتاق پوشیده میشه نه اونجا بدو برو عوض کن
ا/ت:عیبابا کوکی گیر نده همینجوری میرم
و اینگونه شد که ا/ت چون به حرف جناب کوک گوش نکرد الان توی بیمارستان داره هفت قلو میزاعه📿🤲😂
.
.
.
اولین باره دارم سناریو مینویسم امیدوارم لذت برده باشید
.
.
.
ا/ت:نامی ترخدا بزار سوجو بخورم ترخداااا🥲😪
نامی:عمرا اصلا ابدا هنوز سنت نرسيده 🤨
ا/ت:پوففف نامی آبرومو بردی تو کل بار😑
و این بحث ادامه داشت
کل بار در حال پاره شدن دارن به بحث این دوتا میخندن😂
.
.
.
ا/ت:جین آبرو نذاشتی واسم اون چه کاری بود کاش نمیگفتم بیایم بار🤦♀️
جین:تو به ورد واید هندسام چی گفتی؟!خیلی هم خوب بود رقصم عالی بود ایششش اصن من رفتم بای
ا/ت:خدایا من دوست دخترشم یا اون دوست دخترمه الان بشین هی ناز بکش جین وایساااا ورد واید هندسامممم
جین:بای ایش(نویسنده درحال جر خوردن خودشم نمیدونه داره چی مینویسه🤣)
.
.
.
شوگا:ا/ت پاشو زیاد مست کردی بریم خونه
ا/ت:تو کی هستی هاااا؟!(با حالت مست و عصبی میگه)من دوست پسر دارم برو مزاحم نشو
شوگا:بیا دارم میبرمت پیشش 😂
ا/ت:عه بریم
شوگا:بریم خونه یکم راه رفتن واست سخت میشه خانم بهت گفتم مست نکنی
.
.
.
جیهوپ:اینا اصلا نرفتن بار رفتن شهربازی کلی خوشگذروندن الانم دارن فیلم میبینن
.
.
.
جیمین:ا/ت کجایی؟!(با حالت مستی)
ا/ت:اینجام بیا بریم خونه
جیمین:من بچه میخوام(با حالت مستی)
ا/ت:نمیفهمی داری چی میگی بدو بیا بریم
جیمین:یه اتاق وی آی پی آماده کنید ا/ت براید بغل کرد برد توی اتاق
و تا صبح عبادت کردن برید گمشید فک کردید من منحرفم؟!🤲📿
.
.
.
تهیونگ:ا/ت بریم خونه، یونتان داداش یا آبجی میخواد(مسته)
ا/ت: باشه بیا بریم حالا کو تا اونموقع خستم بدو بریم
تهیونگ:قول دادیا رسیدیم خونه واسه یونتان داداش یا آبجی درست میکنیم استخفرلا برادر من دارم چی مینویسم🤲📿
.
.
.
جونگکوک:ا/ت بدو بیا (اینا هنوز نرفتن بار)
ا/ت:اومدم لباسم خوبه؟!
جونگکوک:خوبه اما این لباس پیش من تنها توی اتاق پوشیده میشه نه اونجا بدو برو عوض کن
ا/ت:عیبابا کوکی گیر نده همینجوری میرم
و اینگونه شد که ا/ت چون به حرف جناب کوک گوش نکرد الان توی بیمارستان داره هفت قلو میزاعه📿🤲😂
.
.
.
اولین باره دارم سناریو مینویسم امیدوارم لذت برده باشید
۱.۴k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.