عشق با طعم نفرت←پارت¹
ا.ت ویو:
مثل همیشه از مدرسه برمیگشتم ی ماشین مشکی از جلوی مدرسمون رد شد شیشه هاش دودی بود،چپ چپ ماشین رو نگاه کردم.که یه مرد با کت و شلوار مشکی از ماشین پیاده شد و اومد سمتم
(؛علامت مرد سیاه پوش)
؛سلام خانوم
_س...سلام بفرمایید
؛با کیم ا.ت کار داشتم
_خ...خدم هستم
؛فردا ساعت 5 صبح به ........بیا
_برای چی
؛نمیتونم بگم
_اما.....
؛ببخشید من باید برم
_اخه....
ا.ت ویو
اون مرد سیاه پوش سوار ماشین شد،سریع به سمت پرورشگاه رفتم
پرورشگاه ویو:
رفتم تو اتاقم
رفتم پیش سونگ هو
_سونگ هوووووووو....کجایییییی
٫بلههههههههههه......ا.ت من اینجاممممم
ا.ت ویو:
سونگ هو رو محکم بغل میکنم......
_سونگ هو خدمییییی
٫آااااااا ا.ت
_هوم؟
٫م....من
_تو؟
٫من فردا از پرورشگاه میرم
_چیییییی
٫اوهوم
_هقققققققق
٫عاااااا
_چرا تو مدرسه بهم نگفتی؟هقققق
٫نمیتونستمممم
_هققققققق
٫ا.ت یه چیزه دیگه هم هست
_چی......
«شرط:۱۰ تا لایک ۶ تا کامنت»
مثل همیشه از مدرسه برمیگشتم ی ماشین مشکی از جلوی مدرسمون رد شد شیشه هاش دودی بود،چپ چپ ماشین رو نگاه کردم.که یه مرد با کت و شلوار مشکی از ماشین پیاده شد و اومد سمتم
(؛علامت مرد سیاه پوش)
؛سلام خانوم
_س...سلام بفرمایید
؛با کیم ا.ت کار داشتم
_خ...خدم هستم
؛فردا ساعت 5 صبح به ........بیا
_برای چی
؛نمیتونم بگم
_اما.....
؛ببخشید من باید برم
_اخه....
ا.ت ویو
اون مرد سیاه پوش سوار ماشین شد،سریع به سمت پرورشگاه رفتم
پرورشگاه ویو:
رفتم تو اتاقم
رفتم پیش سونگ هو
_سونگ هوووووووو....کجایییییی
٫بلههههههههههه......ا.ت من اینجاممممم
ا.ت ویو:
سونگ هو رو محکم بغل میکنم......
_سونگ هو خدمییییی
٫آااااااا ا.ت
_هوم؟
٫م....من
_تو؟
٫من فردا از پرورشگاه میرم
_چیییییی
٫اوهوم
_هقققققققق
٫عاااااا
_چرا تو مدرسه بهم نگفتی؟هقققق
٫نمیتونستمممم
_هققققققق
٫ا.ت یه چیزه دیگه هم هست
_چی......
«شرط:۱۰ تا لایک ۶ تا کامنت»
۱۴.۷k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.