پارت سومم🐼🤍
پارت سومم🐼🤍
اسم رمان:بگو دوست دارمم🥂🧡
#امالکــــــ
اصکی=هک🚙💙
متین به دیانا میگه که بیا بریمم پارم میخوام مسئله ی مهمی رو بهت بگمم و دیانا با خوشحالی میره که متین میاد ومیگه... دیاناا من دیگه تورو دوس ندارم باید باهم بهم بزنیم راستیتش من از نیکا خوشم میادد🥺❤️
امیدوارم که کسی بهتر از من وارد زندگیت بشه وبوسی رو گونه ی دیانا میزاره و میرهههکه صدای افتادن کسی رو روی زمین شنید دون کس کی بودد؟؟ دیاناا بودددد و اونجااا دیاناا حالش خراب میشهه و متین میبرتش بیمارستان دو روز توی بیمارستان بستری بوددد یعنیی سرومم دستش بوددد💔💔:)))
همه ی اینارو ابجی متین گفته بودد چون مامان ندارهه و باباشم ترکشون کردهه💔💔
تو همین فکرا بودمم که صدای زنگ گوشی دیانا رو شنیدمم📲📞
نیکا بوددد
دیانا رو بوسی کردم و از اتاق زدم بیرونن🦋💙
#دیانااا🍧🩰
اشکام رو پاک کردم و گوشی رو برداشتمم📞📞
+الو سلام دیا خوبی؟؟
×اره خوبمم کاری داشتی؟؟(با لحنی میگفت که تابلو بود گرفته کرده بود)
+اره کارت داشتم راسی دیا صدات گرفته گریه کرده بودی؟؟ نبینم گریتو هاااا منم ناراحت میشم🥺😭
×نه بابا گریه چیه اره یزره گلوم گرفت الان اب نمک قرقره میکنو خوب میشمم😊💔
+اها باشهه
×کارم داشتی بگو
+ببین یچیز بگم ناراحت نمیشی؟؟
×نه چرا ناراحت شم بگوووو
+بگم؟
× جون به لب کردی بگو دیگههه اه😒🤣😒
+ببین میخوایم بریم کافه متین میاد دونبالم بعد اومد حرفش رو ادامه بدهه که گفتمم
×همون جا بغضم شکست گفتم اگه میخواد بیاد اشکال ندارهه😉💔
+ازکجا فهمیدییی، وای مرسییی عجقم کاری نداری؟؟بای😆🍭
×بایی💜✨
که بغضم شکست بعد از کلی گریه کردن زنگ زدم به نیکااا💜✨
×سلامم نیکا خوبی
یهو دیدم متین برداشت✨💔 نزدیک بود گریه کنمم💔💔گف
+سلام دیانا خوبی ببین نیکا حموم اومد بهش میگم زنگ بزنهه
×عمممم....... ببیننننن...... مزاحمتون نمیشمم...... ببینننننن...... عمممم..... خواستم بگمم.... که... ساعتت.... چند بیاممم.... اونجاااا.....
+ببین دیا ساعت ۵:۳٠ باش اگه نیکا دیر نکنه😂😂
× اهان باشه خداحافظ🦋💙
+ببین دیانا میایم دونبالتت
× زحمت میشه
+چه زحمتی میایم دونبالت کاری نداری بای✨
×باشه بای
سریع رفتم دوش گرفتم تازه ساعت ۳ بود از حموم اومدم و.....
اسم رمان:بگو دوست دارمم🥂🧡
#امالکــــــ
اصکی=هک🚙💙
متین به دیانا میگه که بیا بریمم پارم میخوام مسئله ی مهمی رو بهت بگمم و دیانا با خوشحالی میره که متین میاد ومیگه... دیاناا من دیگه تورو دوس ندارم باید باهم بهم بزنیم راستیتش من از نیکا خوشم میادد🥺❤️
امیدوارم که کسی بهتر از من وارد زندگیت بشه وبوسی رو گونه ی دیانا میزاره و میرهههکه صدای افتادن کسی رو روی زمین شنید دون کس کی بودد؟؟ دیاناا بودددد و اونجااا دیاناا حالش خراب میشهه و متین میبرتش بیمارستان دو روز توی بیمارستان بستری بوددد یعنیی سرومم دستش بوددد💔💔:)))
همه ی اینارو ابجی متین گفته بودد چون مامان ندارهه و باباشم ترکشون کردهه💔💔
تو همین فکرا بودمم که صدای زنگ گوشی دیانا رو شنیدمم📲📞
نیکا بوددد
دیانا رو بوسی کردم و از اتاق زدم بیرونن🦋💙
#دیانااا🍧🩰
اشکام رو پاک کردم و گوشی رو برداشتمم📞📞
+الو سلام دیا خوبی؟؟
×اره خوبمم کاری داشتی؟؟(با لحنی میگفت که تابلو بود گرفته کرده بود)
+اره کارت داشتم راسی دیا صدات گرفته گریه کرده بودی؟؟ نبینم گریتو هاااا منم ناراحت میشم🥺😭
×نه بابا گریه چیه اره یزره گلوم گرفت الان اب نمک قرقره میکنو خوب میشمم😊💔
+اها باشهه
×کارم داشتی بگو
+ببین یچیز بگم ناراحت نمیشی؟؟
×نه چرا ناراحت شم بگوووو
+بگم؟
× جون به لب کردی بگو دیگههه اه😒🤣😒
+ببین میخوایم بریم کافه متین میاد دونبالم بعد اومد حرفش رو ادامه بدهه که گفتمم
×همون جا بغضم شکست گفتم اگه میخواد بیاد اشکال ندارهه😉💔
+ازکجا فهمیدییی، وای مرسییی عجقم کاری نداری؟؟بای😆🍭
×بایی💜✨
که بغضم شکست بعد از کلی گریه کردن زنگ زدم به نیکااا💜✨
×سلامم نیکا خوبی
یهو دیدم متین برداشت✨💔 نزدیک بود گریه کنمم💔💔گف
+سلام دیانا خوبی ببین نیکا حموم اومد بهش میگم زنگ بزنهه
×عمممم....... ببیننننن...... مزاحمتون نمیشمم...... ببینننننن...... عمممم..... خواستم بگمم.... که... ساعتت.... چند بیاممم.... اونجاااا.....
+ببین دیا ساعت ۵:۳٠ باش اگه نیکا دیر نکنه😂😂
× اهان باشه خداحافظ🦋💙
+ببین دیانا میایم دونبالتت
× زحمت میشه
+چه زحمتی میایم دونبالت کاری نداری بای✨
×باشه بای
سریع رفتم دوش گرفتم تازه ساعت ۳ بود از حموم اومدم و.....
۷.۲k
۲۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.