《کی عاشقت شدم》💜
پارت ۲۱
که دیدیم جیمین و کوک و سوهو سر میز نشستن
آ.ت: سلام صبح بخیر
جیمین: سلام صبح بخیر خوب خوابیدین
ته: جیمین عزیزم از جونت سیر شدی آره
هر پنج نفر زدن زیر خنده
بعد صبحونه
جیمین: خوب عااااا بچه ها من یه برنامه تفریح چیدم بریم گردش
سوهو: عاااا مت نمیتونم بیام
آ.ت: چرا
سوهو: عاااا آخه با دارا قرار دارم باید برم اونجا
آ.ت: اوووووووو باشه من اسرار نمیکنم برو خوش باش
کوک: حالا کجا هست
جیمین: جنگل برم اونجا خونه کلبه ای
ا.ت: وای واقعا میخوایم بریم خونه کلبه ای آخ جون پس من برم لباسامو آماده کنم ته بدو بریم خونه خیلی ذوق دارم
ته: خیلی خوب باشه بابا آروم باش
جیمین: عاها ا.ت تو این مدتم من دنبال برادرت میگردم نگران نباش
ا.ت: ممنون
ته: خوب ما میریم خونه کوک توعم میای
کوک: عاااا ن من میمونم با جیمین میام
ته: باشه پس ما کاراشونو میکنیم بعد میایم اینجا باهم راه بیوفتیم
جیمین: باشه
راه افتادیم رفتیم خونه و من لباس جمع کردم و خودم یه رامپر سیاه سفید و زیرش ی بلیز قرمز پوشیدم کفشامم یه کتونی سفید پوشیدم و موهامم باز گذاشتم و یه آرایش عروسکی کردم و رفتمپایین تهیونگ پایین نشسته بود رو به من کرد و گفت
ته: میدونی شبیه عروسکا شدی بریم
آ.ت: بریم
راه افتادیم و رفتیم سمت خونه جیمین اینا
بعد که رسیدیم پیاده شدیم و منتظر جیمین و کوک موندیم که اومدن بیرون
کوک: اووووو اینجا رو نگا جیمین چه زوج زیبایی
آ.ت: کوک مزه نریز
کوک: چشم
آ.ت: آفرین پسر خوب
جیمین: خوب تهیونگ باید ماشینتو بزاری اینجا با ماشین من بریم
ته: باش
جیمین: پس من میرم سویچو بر دارم آ.ت توعم بیا اجوما یه چیزایی آماده کرده بیا ببین چیه
ا.ت: باشه بریم تو
با جیمین رفتیم تو من رفتم سمت اجوما که آجوما گفت
اجوما : عا دخترم اومدی بیا اینا قرصهای جیمینه هر شب باید ی دونه بخوره
آ.ت: چشم آجوما
اوجوما: برو عزیزم دیرتر نشه
قرصایی که آجوما دادو گذاشتم تو کیفم و راه افتادم سمت در عمارت که یه دستی رو دستگیره در خورد و درو باز کرد نگاش که کردم دیدم جیمینه
جیمین: بفرمایید مادمازل
آ.ت: مرسی
جیمین: ببینم تو جادوگری چیزی هستی
آ.ت: چطور
جیمین: آخه تهیونگ از این رو به اون رو شده فکر نمیکردم ی روزی اون اخلاق گندشو کنار بزاره
آ.ت: عاها اونو میگی خوب ته خودش خواسته عوض بشه
جیمین: بله درسته خوب بریم
ته و کوک : بریم
و راه افتادیم سمت جنگلی گه جیمین میگفت .....................
اینم از پارت بیست و یکم اگه خوب شده بود لطفا تو کامنتا بگید احتمالا دو پارت بعد برادر آ.تم معلوم میشه و لایک و کام یادتون نره💜💙
که دیدیم جیمین و کوک و سوهو سر میز نشستن
آ.ت: سلام صبح بخیر
جیمین: سلام صبح بخیر خوب خوابیدین
ته: جیمین عزیزم از جونت سیر شدی آره
هر پنج نفر زدن زیر خنده
بعد صبحونه
جیمین: خوب عااااا بچه ها من یه برنامه تفریح چیدم بریم گردش
سوهو: عاااا مت نمیتونم بیام
آ.ت: چرا
سوهو: عاااا آخه با دارا قرار دارم باید برم اونجا
آ.ت: اوووووووو باشه من اسرار نمیکنم برو خوش باش
کوک: حالا کجا هست
جیمین: جنگل برم اونجا خونه کلبه ای
ا.ت: وای واقعا میخوایم بریم خونه کلبه ای آخ جون پس من برم لباسامو آماده کنم ته بدو بریم خونه خیلی ذوق دارم
ته: خیلی خوب باشه بابا آروم باش
جیمین: عاها ا.ت تو این مدتم من دنبال برادرت میگردم نگران نباش
ا.ت: ممنون
ته: خوب ما میریم خونه کوک توعم میای
کوک: عاااا ن من میمونم با جیمین میام
ته: باشه پس ما کاراشونو میکنیم بعد میایم اینجا باهم راه بیوفتیم
جیمین: باشه
راه افتادیم رفتیم خونه و من لباس جمع کردم و خودم یه رامپر سیاه سفید و زیرش ی بلیز قرمز پوشیدم کفشامم یه کتونی سفید پوشیدم و موهامم باز گذاشتم و یه آرایش عروسکی کردم و رفتمپایین تهیونگ پایین نشسته بود رو به من کرد و گفت
ته: میدونی شبیه عروسکا شدی بریم
آ.ت: بریم
راه افتادیم و رفتیم سمت خونه جیمین اینا
بعد که رسیدیم پیاده شدیم و منتظر جیمین و کوک موندیم که اومدن بیرون
کوک: اووووو اینجا رو نگا جیمین چه زوج زیبایی
آ.ت: کوک مزه نریز
کوک: چشم
آ.ت: آفرین پسر خوب
جیمین: خوب تهیونگ باید ماشینتو بزاری اینجا با ماشین من بریم
ته: باش
جیمین: پس من میرم سویچو بر دارم آ.ت توعم بیا اجوما یه چیزایی آماده کرده بیا ببین چیه
ا.ت: باشه بریم تو
با جیمین رفتیم تو من رفتم سمت اجوما که آجوما گفت
اجوما : عا دخترم اومدی بیا اینا قرصهای جیمینه هر شب باید ی دونه بخوره
آ.ت: چشم آجوما
اوجوما: برو عزیزم دیرتر نشه
قرصایی که آجوما دادو گذاشتم تو کیفم و راه افتادم سمت در عمارت که یه دستی رو دستگیره در خورد و درو باز کرد نگاش که کردم دیدم جیمینه
جیمین: بفرمایید مادمازل
آ.ت: مرسی
جیمین: ببینم تو جادوگری چیزی هستی
آ.ت: چطور
جیمین: آخه تهیونگ از این رو به اون رو شده فکر نمیکردم ی روزی اون اخلاق گندشو کنار بزاره
آ.ت: عاها اونو میگی خوب ته خودش خواسته عوض بشه
جیمین: بله درسته خوب بریم
ته و کوک : بریم
و راه افتادیم سمت جنگلی گه جیمین میگفت .....................
اینم از پارت بیست و یکم اگه خوب شده بود لطفا تو کامنتا بگید احتمالا دو پارت بعد برادر آ.تم معلوم میشه و لایک و کام یادتون نره💜💙
۷.۶k
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.