رمان انیمه ای کابوس
(رمان کابوس)
"پارت اول"
اسم:فرصتی دوباره
اه این نور داره چشمام رو میزنه.....یکی برق رو روشن کنه.
به زحمت،یکی از چشمام رو باز کردم و به سقف چوبی نگاه کردم.
پیش خودم گفتم:اگه زلزله بیاد ممکنه این چوب ها به راحتی بریزه و تازه مگه آهک و سیمان بهتر نیست؟
یه دفعه به خودم اومدم و به شدت بلند شدم.به خاطر شتاب و عجله ای که در بلند شدن داشتم با کله افتادم روی زمین.
:آاااااای.سرم
نگاهی به اطراف انداختم.
فکر کردم :من کجام؟اینجا کجاس؟اصلا برای چی باید اینجا باشم؟
یاد خودکشی وحشتناکی که انجام داده بودم افتادم و لبه ی لباسم رو بالا زدم.
خشکم زد:اثری از زخم نیست اما پس چرا این خالکوبیه سیاه رو دستمه؟
نکنه .....
هنوز جمله ام رو تموم نکرده بودم که در به صدا در آمد....
"پارت اول"
اسم:فرصتی دوباره
اه این نور داره چشمام رو میزنه.....یکی برق رو روشن کنه.
به زحمت،یکی از چشمام رو باز کردم و به سقف چوبی نگاه کردم.
پیش خودم گفتم:اگه زلزله بیاد ممکنه این چوب ها به راحتی بریزه و تازه مگه آهک و سیمان بهتر نیست؟
یه دفعه به خودم اومدم و به شدت بلند شدم.به خاطر شتاب و عجله ای که در بلند شدن داشتم با کله افتادم روی زمین.
:آاااااای.سرم
نگاهی به اطراف انداختم.
فکر کردم :من کجام؟اینجا کجاس؟اصلا برای چی باید اینجا باشم؟
یاد خودکشی وحشتناکی که انجام داده بودم افتادم و لبه ی لباسم رو بالا زدم.
خشکم زد:اثری از زخم نیست اما پس چرا این خالکوبیه سیاه رو دستمه؟
نکنه .....
هنوز جمله ام رو تموم نکرده بودم که در به صدا در آمد....
۶.۴k
۱۸ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.