Party ⁶💗🎤
Party ⁶💗🎤
friendship💗🎤
ا.ت:عاا سلام آقای تهیونگ ببخشید میتونم یه لحظه وقتتون و بگیرم
تهیونگ:آره البته جین تا تو ناهار تو بخوری من اومدم
ویو جین
کمی که به دختره نگا کردم متوجه شدم همون دختری بود که دیروز تو شهر بازی دیدیم منتظر موندم تا تهیونگ بیاد و همه چی و توضیح بده
ویو تهیونگ
تهیونگ:ا.ت بیا اینجا چرا همون جا منتظر نبودی به جین معرفیت کنم ؟
ا.ت:تو باید رابطه دوستیت و با جین قطع کنی
تهیونگ:چی منظورت چیه آخه چرا من و اون سالهاست باهم دوستیم
ا.ت:اون دوست خوبی نیست
تهیونگ:آخه برای چی این حرفو میزنی
ا.ت:چون کسی که گفت اون نمایش تو تلویزیون پخش بشه جین بود
با این حرف تهیونگ شوکه شد و آب دهنش و قورت داد و گفت:غیر ممکنه اون میدونست من از این جور کارا خوشم نمیاد
ا.ت:آره اون میدونست و از سر لج رفت و این پیشنهاد و داد اگه میخوای با من ازدواج کنی باید با جین قطع رابطه کنی
و بعد رفت
نمیتونم باور کن یعنی ج..جین کار اون بود اما اون دوست من بود واقعا بعیده که اینکار و کنه
سعی کردم آروم باشم و رفتم سر میز
تهیونگ:ج.جین من میرم تو حیاط هواخوری کلاس هم که تموم شده پس بعدش میرم بیرون پس دنبالم نیا
ویو جین
دیدم که اون دختر رفته و تهیونگ اومد سمتم اما حرفهای عجیبی میزد گفته بود که میخواد تنها باشه منم حتما گفتم میخواد یه ذره تنها باشه برای همین دنبالش نکردم ولی آخه تهیونگ هیچ وقت اینجوری رفتار نمیکرد یعنی اون دختر بهش چی گفته بود اصلا با تهیونگ چیکار داره که بهم با خودم گفتم نکنه که .....
اره درسته اون حتما دوست دختر تهیونگه ولی به تهیونگ چی گفت که انقد یهو سرد شد
خواستم برم تهیونگ ولی هر جا که رفتم پیداش نکردم پس تصمیم گرفتم برم خونه
تو ماشین نشسته بود که یهو تلفنم زنگ خورد
اول فک کردم تهیونگه خوشحال گوشیم و گرفتم که بهم دیدم خط ناشناسه
تلفن و جواب دادم و تنها چیزی که شنیدم این بود
اگه میخوای تهیونگ سالم بمونه ترکش کن ...
_______________
#قمار #فیک #وانشات #سناریو #رمان #داستان #نیکا_شاکرمی #نیکا #مهسا_امینی #خدا #تهیونگ #فیلیکس #ا.ت #جونگ_کوک #جونگکوک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#عشقانه #کمدی #خنده #غمگین
💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗
برای ادامه ۲۰ تا لایک و ۲۰ تا کامنت
💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗
friendship💗🎤
ا.ت:عاا سلام آقای تهیونگ ببخشید میتونم یه لحظه وقتتون و بگیرم
تهیونگ:آره البته جین تا تو ناهار تو بخوری من اومدم
ویو جین
کمی که به دختره نگا کردم متوجه شدم همون دختری بود که دیروز تو شهر بازی دیدیم منتظر موندم تا تهیونگ بیاد و همه چی و توضیح بده
ویو تهیونگ
تهیونگ:ا.ت بیا اینجا چرا همون جا منتظر نبودی به جین معرفیت کنم ؟
ا.ت:تو باید رابطه دوستیت و با جین قطع کنی
تهیونگ:چی منظورت چیه آخه چرا من و اون سالهاست باهم دوستیم
ا.ت:اون دوست خوبی نیست
تهیونگ:آخه برای چی این حرفو میزنی
ا.ت:چون کسی که گفت اون نمایش تو تلویزیون پخش بشه جین بود
با این حرف تهیونگ شوکه شد و آب دهنش و قورت داد و گفت:غیر ممکنه اون میدونست من از این جور کارا خوشم نمیاد
ا.ت:آره اون میدونست و از سر لج رفت و این پیشنهاد و داد اگه میخوای با من ازدواج کنی باید با جین قطع رابطه کنی
و بعد رفت
نمیتونم باور کن یعنی ج..جین کار اون بود اما اون دوست من بود واقعا بعیده که اینکار و کنه
سعی کردم آروم باشم و رفتم سر میز
تهیونگ:ج.جین من میرم تو حیاط هواخوری کلاس هم که تموم شده پس بعدش میرم بیرون پس دنبالم نیا
ویو جین
دیدم که اون دختر رفته و تهیونگ اومد سمتم اما حرفهای عجیبی میزد گفته بود که میخواد تنها باشه منم حتما گفتم میخواد یه ذره تنها باشه برای همین دنبالش نکردم ولی آخه تهیونگ هیچ وقت اینجوری رفتار نمیکرد یعنی اون دختر بهش چی گفته بود اصلا با تهیونگ چیکار داره که بهم با خودم گفتم نکنه که .....
اره درسته اون حتما دوست دختر تهیونگه ولی به تهیونگ چی گفت که انقد یهو سرد شد
خواستم برم تهیونگ ولی هر جا که رفتم پیداش نکردم پس تصمیم گرفتم برم خونه
تو ماشین نشسته بود که یهو تلفنم زنگ خورد
اول فک کردم تهیونگه خوشحال گوشیم و گرفتم که بهم دیدم خط ناشناسه
تلفن و جواب دادم و تنها چیزی که شنیدم این بود
اگه میخوای تهیونگ سالم بمونه ترکش کن ...
_______________
#قمار #فیک #وانشات #سناریو #رمان #داستان #نیکا_شاکرمی #نیکا #مهسا_امینی #خدا #تهیونگ #فیلیکس #ا.ت #جونگ_کوک #جونگکوک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#عشقانه #کمدی #خنده #غمگین
💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗
برای ادامه ۲۰ تا لایک و ۲۰ تا کامنت
💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗🎤💗
۹.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.