سناریو درخواستی:)
وقتی عضو نهمی و میخواید برید بیرون اما لباست بازه
چان:در حال آرايش بودی که وارد اتاقت میشه و تو رو توی یه لباس باز میبینه. پوزخندی میزنه و پشتت وایمیسته و میگه:فکر نمیکنی این لباست بازه خانم کوچولو؟
لینو: وارد پذیرایی میشی که لینو رو آماده روی مبل میبینی. لبخندی بهش میزنی و میگی: بیا بریم. من حاضرم.
اما لینو از جاش تکون نمیخوره. اخمی میکنه و میگه: با این میخوای بیای؟
متعجب میگی :آره. زشته؟
لینو اخمش بیشتر میشه و میگه: دوست داری همه به بدنت نگاه کنن؟
چانگبین:وقتی وارد اتاقت میشه نگاهی به لباست که کامل انحنا های بدنت رو مشخص کرده میکنه و با عصبانیت میگه: عوضش کن.
متعجب میگی:چرا؟
چانگبین اخمی بهت میکنه و میگه: خودت توی آینه ببین! کامل بدنت مشخصه!
هیونجین:وقتی وارد اتاقت میشه به بدنت زل میزنه که خجالت زده میگی: خوشگل نیست؟
هیونجین لبخندی میزنه و تو رو روی تخت اتاق میاندازه که متعجب میگی :چیکار میکنی هیون؟
هیونجین روت خیمه میزنه و در حالی که کراواتشو شل میکنه و میگه:بیرون رفتن کنسله بیب. بیا خوش بگذرونیم.
هان:وقتی وارد اتاقش میشی برای لحظه ای بدنت زل میزنه و بعد میگه: فکر کنم بیرون دیگه نریم.
با ناراحتی میگی : چرا؟ چیزی شده؟
هان آروم از روی تختش بلند میشه و آروم به سمتت قدم برمیداره که تو هم برای حفظ فاصله به عقب قدم برمیداری اما به دیوار سرد اتاق برخورد میکنی. هان خودشو بهت میچسبونه و میگه:فکر کنم بخوام باهات خوش بگذرونم بیب.
فلیکس: وقتی وارد اتاقش میشی با خشم نگاهت میکنه و میگه: عوضش کن
اما تو میگی:چرا؟
فیلیکس اخمی دوباره میکنه و میگه :عوضش کن تا پارش نکردم. اما تو میگی: نمیخوام. خوشگله فلیکس.
فلیکس با خشم سمتت میاد و تو رو روی تختش میاندازه و زیپ لباستو پایین میکشه و میگه:حالا که درش نمیاری. خودم درش میارم!
سونگمین:عصبی بهت زل میزنه و میگه :عوضش کن.
اما تو در جواب میگی:خوشگله که سونگمین . اذیت نکن.
سونگمین عصبی از روی مبل بلند میشه و میگه: من دارم اذیتت میکنم؟ لباسی پوشیدی که بدنت معلومه بعد میگی اذیتت میکنم؟
آی ان:نگاهی بهت میکنه و اخمی میکنه و میگه: به نظرت لباست یکم باز نیست؟
چان:در حال آرايش بودی که وارد اتاقت میشه و تو رو توی یه لباس باز میبینه. پوزخندی میزنه و پشتت وایمیسته و میگه:فکر نمیکنی این لباست بازه خانم کوچولو؟
لینو: وارد پذیرایی میشی که لینو رو آماده روی مبل میبینی. لبخندی بهش میزنی و میگی: بیا بریم. من حاضرم.
اما لینو از جاش تکون نمیخوره. اخمی میکنه و میگه: با این میخوای بیای؟
متعجب میگی :آره. زشته؟
لینو اخمش بیشتر میشه و میگه: دوست داری همه به بدنت نگاه کنن؟
چانگبین:وقتی وارد اتاقت میشه نگاهی به لباست که کامل انحنا های بدنت رو مشخص کرده میکنه و با عصبانیت میگه: عوضش کن.
متعجب میگی:چرا؟
چانگبین اخمی بهت میکنه و میگه: خودت توی آینه ببین! کامل بدنت مشخصه!
هیونجین:وقتی وارد اتاقت میشه به بدنت زل میزنه که خجالت زده میگی: خوشگل نیست؟
هیونجین لبخندی میزنه و تو رو روی تخت اتاق میاندازه که متعجب میگی :چیکار میکنی هیون؟
هیونجین روت خیمه میزنه و در حالی که کراواتشو شل میکنه و میگه:بیرون رفتن کنسله بیب. بیا خوش بگذرونیم.
هان:وقتی وارد اتاقش میشی برای لحظه ای بدنت زل میزنه و بعد میگه: فکر کنم بیرون دیگه نریم.
با ناراحتی میگی : چرا؟ چیزی شده؟
هان آروم از روی تختش بلند میشه و آروم به سمتت قدم برمیداره که تو هم برای حفظ فاصله به عقب قدم برمیداری اما به دیوار سرد اتاق برخورد میکنی. هان خودشو بهت میچسبونه و میگه:فکر کنم بخوام باهات خوش بگذرونم بیب.
فلیکس: وقتی وارد اتاقش میشی با خشم نگاهت میکنه و میگه: عوضش کن
اما تو میگی:چرا؟
فیلیکس اخمی دوباره میکنه و میگه :عوضش کن تا پارش نکردم. اما تو میگی: نمیخوام. خوشگله فلیکس.
فلیکس با خشم سمتت میاد و تو رو روی تختش میاندازه و زیپ لباستو پایین میکشه و میگه:حالا که درش نمیاری. خودم درش میارم!
سونگمین:عصبی بهت زل میزنه و میگه :عوضش کن.
اما تو در جواب میگی:خوشگله که سونگمین . اذیت نکن.
سونگمین عصبی از روی مبل بلند میشه و میگه: من دارم اذیتت میکنم؟ لباسی پوشیدی که بدنت معلومه بعد میگی اذیتت میکنم؟
آی ان:نگاهی بهت میکنه و اخمی میکنه و میگه: به نظرت لباست یکم باز نیست؟
۱۶.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.