پارت
فیک: مافیا ی ایتالیا
پارت:3
به سمت خون هی آقای جئون راه اوفتادم تو راه پدر و مادرم دربارهی کار حرف یزدی و من توی گوشیم می چرخیدم بعد از چند مین رسیدیم و وارد سالن شدیم خیلی جای بزرگی بود همون لحظه خانم جئون یعنی مامان جانگ کوک اومد و به ما سلام کرد و بعدش آقای جئون اومد و بعد از سلام و احوالپرسی رفتیم یه میز خالی پیدا کردیم و اونجا وایسادیم و گارسون اومد با کلی مشروب من چون مشروب دوست نداشتم ازش آبمیوه خواستم و آورد داشتیم حرف میزدیم که جانگ کوک میکروفون رو گرفت و شروع به حرف زدن کرد
کوک:سلام به مهمان های عزیزی که امشب به جشن من یا همون تولدم اومدن از همهگی سپاسگذارم که در اینجا حضور دارند شب خوبی داشته باشید .
بعد سخنرانی اسکولانش اومد سمت ما
علامت کوک~ علامت بابا ات ، علامت مامان ات@ و علامت خود ات#
~سلام آقای کیم و خانم کیم خوش آمدید
،سلام پسرم ممنون راستی تولدت مبارک
~ممنون
@پسرم چقدر زود بزرگشدی
~ممنونم
~او راستی سلام ات ندیدمت
#سلام چشمات همه رو دید بقیر از من
~اره
#تولدت مبارک آقای قرقرو
~ممنونم اسکل جان
@بچه ها الان وقت دوا نیست لطفا
#چشم مامان جون
~بله من برم به مهمونا سلام کنم
،باشه پیرم برو
~با اجازه
ات ویو:
از این پسر ایکبیری بدم میاد فکر کرده کیه
اما استایل قشنگی زده بود اما از باتن یه آدم خیلی الاغه
کوک ویو:
وای ات چقدر خوشگل شده بود و چقدر هم لاغره باورم نمیشه
وا کوک درباره ی یه دختر اسکل اینجوری نباش نه تو ازش خوشت نمیاد اصلا
آه اصلا ولش کن برم پیش پسرا
ات ویو:
بعد از یه ساعت دو ساعت آقای جئون با بابام رفتن باهم حرف بزنن و مامانم با دوستاش داشت حرف میزد و من تنها شدم که دیدم کوک داره میاد سمتم
ادامه دارد...
پایان پارت3
فردا از ساعت 6 تا 11 منتظر پارت 4 باشید فعلا
پارت:3
به سمت خون هی آقای جئون راه اوفتادم تو راه پدر و مادرم دربارهی کار حرف یزدی و من توی گوشیم می چرخیدم بعد از چند مین رسیدیم و وارد سالن شدیم خیلی جای بزرگی بود همون لحظه خانم جئون یعنی مامان جانگ کوک اومد و به ما سلام کرد و بعدش آقای جئون اومد و بعد از سلام و احوالپرسی رفتیم یه میز خالی پیدا کردیم و اونجا وایسادیم و گارسون اومد با کلی مشروب من چون مشروب دوست نداشتم ازش آبمیوه خواستم و آورد داشتیم حرف میزدیم که جانگ کوک میکروفون رو گرفت و شروع به حرف زدن کرد
کوک:سلام به مهمان های عزیزی که امشب به جشن من یا همون تولدم اومدن از همهگی سپاسگذارم که در اینجا حضور دارند شب خوبی داشته باشید .
بعد سخنرانی اسکولانش اومد سمت ما
علامت کوک~ علامت بابا ات ، علامت مامان ات@ و علامت خود ات#
~سلام آقای کیم و خانم کیم خوش آمدید
،سلام پسرم ممنون راستی تولدت مبارک
~ممنون
@پسرم چقدر زود بزرگشدی
~ممنونم
~او راستی سلام ات ندیدمت
#سلام چشمات همه رو دید بقیر از من
~اره
#تولدت مبارک آقای قرقرو
~ممنونم اسکل جان
@بچه ها الان وقت دوا نیست لطفا
#چشم مامان جون
~بله من برم به مهمونا سلام کنم
،باشه پیرم برو
~با اجازه
ات ویو:
از این پسر ایکبیری بدم میاد فکر کرده کیه
اما استایل قشنگی زده بود اما از باتن یه آدم خیلی الاغه
کوک ویو:
وای ات چقدر خوشگل شده بود و چقدر هم لاغره باورم نمیشه
وا کوک درباره ی یه دختر اسکل اینجوری نباش نه تو ازش خوشت نمیاد اصلا
آه اصلا ولش کن برم پیش پسرا
ات ویو:
بعد از یه ساعت دو ساعت آقای جئون با بابام رفتن باهم حرف بزنن و مامانم با دوستاش داشت حرف میزد و من تنها شدم که دیدم کوک داره میاد سمتم
ادامه دارد...
پایان پارت3
فردا از ساعت 6 تا 11 منتظر پارت 4 باشید فعلا
۳.۹k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.