فیک «مافیای پنهان» part 16
ات : نمیدونمم چیکار کنم
ته : معذرت میخوام همش تقصیر منه ببخشید عزیزم
ات : تهیونگ اگه بچرو بندازم ازم متنفر میشی ؟
ته : نه بیبی چرا باید ازت متنفر بشم من هیچوقت از تو متنفر نمیشم عزیزم بیا بغلم
پرش زمانی به ۱ ماه بعد
ته : بله لطفا تزییناتو همونطور که گفتم درست کنید خیلی ممنون پول رو براتون واریز میکنم
ته ویو
من بلاخره میخوام به ات پیشنهاد ازدواج بدم
گوشیه ته زنگ میخوره
ته : سلام بیبی کجایی
ات : سلام عزیزم من الان تو به مرکز خریدم
ته: اها باشه بیبی پس ساعت ۸ بیا همون جایی که بهت گفتم
ات : اها تولد دوستت ؟
ته : اره عزیزم (ارواح عمت)
ات : باشه عزیزم مییینمت
ته : فعلا
پرش زمانی به ۳ ساعت بعد
ات ویو
لباسی که مناسب اون جمع بودو گرفتم یه لباس سفید مخمل بود وقتی رفتم خونه یه دوش گرفتم و روتین پوستیمو انجام دادم و شروع کردم به میکاپ کردن …
تهیونگ ویو
رفتم حلقه ای که برای خودمو ات سفارش دادمو تحویل بگیرم یعنی اون امشب مال من میشه ؟
بنظرتون جواب ات چیه؟ 🌝👀
ته : معذرت میخوام همش تقصیر منه ببخشید عزیزم
ات : تهیونگ اگه بچرو بندازم ازم متنفر میشی ؟
ته : نه بیبی چرا باید ازت متنفر بشم من هیچوقت از تو متنفر نمیشم عزیزم بیا بغلم
پرش زمانی به ۱ ماه بعد
ته : بله لطفا تزییناتو همونطور که گفتم درست کنید خیلی ممنون پول رو براتون واریز میکنم
ته ویو
من بلاخره میخوام به ات پیشنهاد ازدواج بدم
گوشیه ته زنگ میخوره
ته : سلام بیبی کجایی
ات : سلام عزیزم من الان تو به مرکز خریدم
ته: اها باشه بیبی پس ساعت ۸ بیا همون جایی که بهت گفتم
ات : اها تولد دوستت ؟
ته : اره عزیزم (ارواح عمت)
ات : باشه عزیزم مییینمت
ته : فعلا
پرش زمانی به ۳ ساعت بعد
ات ویو
لباسی که مناسب اون جمع بودو گرفتم یه لباس سفید مخمل بود وقتی رفتم خونه یه دوش گرفتم و روتین پوستیمو انجام دادم و شروع کردم به میکاپ کردن …
تهیونگ ویو
رفتم حلقه ای که برای خودمو ات سفارش دادمو تحویل بگیرم یعنی اون امشب مال من میشه ؟
بنظرتون جواب ات چیه؟ 🌝👀
۲۶.۷k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.