⚫خون آشام ترسناک من...⚫ part :۱
ا.ت ویو :
های من ا.ت هستم یه دختر مغرور هستم و توی یک شرکت کار میکنم که به مکان های ترسناک میرم برای کشف موجودات امروز میخواستم به یک امارت توی یک ده برم فکر میکردم یک خونه خرابس اما وقتی دیدمش دهنم وا موند
(علامت ا.ت +)
+وای خدا چقد اینجا ترسناکه
(علامت دوست ا.ت مینسو ؛)
(مینسو و ا.ت همکار و دوست صمیمی هستند)
؛اوه آره ،اما باحاله مطمئنم چیزای زیادی پیدا میکنیم
+هوم بریم تو
رفتیم داخل همه جا بوی خون میومد یه صدا های عجیب میومد که هی منو صدا میزد
اما هربار که به مینسو میگفتم میگفت من چیزی نمیشنوم
رفتیم توی اتاق که پر از شیشه های ویسکی پر خون بود خیلی میترسیدم چون به اینجور چیزا اعتقاد داشتم
+مینسو میگم..مینسو ...!مینسو کجا رفتی دختر....منو نترسون بیا بیرون میدونی که نمیترسم مسخره بازی درد ن...
(علامت کوک_)
_اوه بیب مینسویی دیگه در کار نیست
+چ...چی ت ..تو کی هستی از کجا داری باهام حرف میزنی
_نترس به زودی همو میبینیم بیبی ...
ا.ت ویو:
خیلی ترسیده بودم و بخاطر همین شروع کردم به دویدن به بیرون اما همین به در عمارت رسیدم در خودش بسته شد
+ت..تور..توروخدا بزار برم من قول میدم دیگه نیام باهام کاری نداشته باش توروخدا به کسیم چیزی نمیگم بزار برم
_شششش
برگشتم دیدم پشت سرمه و یک سانت باهام فاصله داره
+هیییییییییی
خیلیییی ترسناک بود اما قیافه ی جذابی داشت
_میدونم قیافه ی جذابی دارم نیازی به گفتن نیست بیبی
+م...میشه بزاری برم ت..ت..تورو خدا من میترسم بزار برم دیگه نمیام
که یهو.....
حمایت پلیز ⚫⚫
های من ا.ت هستم یه دختر مغرور هستم و توی یک شرکت کار میکنم که به مکان های ترسناک میرم برای کشف موجودات امروز میخواستم به یک امارت توی یک ده برم فکر میکردم یک خونه خرابس اما وقتی دیدمش دهنم وا موند
(علامت ا.ت +)
+وای خدا چقد اینجا ترسناکه
(علامت دوست ا.ت مینسو ؛)
(مینسو و ا.ت همکار و دوست صمیمی هستند)
؛اوه آره ،اما باحاله مطمئنم چیزای زیادی پیدا میکنیم
+هوم بریم تو
رفتیم داخل همه جا بوی خون میومد یه صدا های عجیب میومد که هی منو صدا میزد
اما هربار که به مینسو میگفتم میگفت من چیزی نمیشنوم
رفتیم توی اتاق که پر از شیشه های ویسکی پر خون بود خیلی میترسیدم چون به اینجور چیزا اعتقاد داشتم
+مینسو میگم..مینسو ...!مینسو کجا رفتی دختر....منو نترسون بیا بیرون میدونی که نمیترسم مسخره بازی درد ن...
(علامت کوک_)
_اوه بیب مینسویی دیگه در کار نیست
+چ...چی ت ..تو کی هستی از کجا داری باهام حرف میزنی
_نترس به زودی همو میبینیم بیبی ...
ا.ت ویو:
خیلی ترسیده بودم و بخاطر همین شروع کردم به دویدن به بیرون اما همین به در عمارت رسیدم در خودش بسته شد
+ت..تور..توروخدا بزار برم من قول میدم دیگه نیام باهام کاری نداشته باش توروخدا به کسیم چیزی نمیگم بزار برم
_شششش
برگشتم دیدم پشت سرمه و یک سانت باهام فاصله داره
+هیییییییییی
خیلیییی ترسناک بود اما قیافه ی جذابی داشت
_میدونم قیافه ی جذابی دارم نیازی به گفتن نیست بیبی
+م...میشه بزاری برم ت..ت..تورو خدا من میترسم بزار برم دیگه نمیام
که یهو.....
حمایت پلیز ⚫⚫
۱۸.۸k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.