پشت صحنه تناسخ هالویینی پارت 1
پشت صحنه فصل 1 پارت 1
دراکن: باجی حالت خوبه؟
باجی:..........(سکوت)
دراکن به شونه ی باجی میزنه: باجی؟
باجی که از هپروت اومده بیرون: چیه چیشده؟
دراکن: به چی فکر میکردی؟
باجی که سرخ شده سرش اون میندازه پایین
دراکن: فهمیدم...... چیف؟
باجی که سرخ رو رد کرده: چی چرا همچین فکری....
دراکن مانع حرفش میشه: اصلا بهش اعتراف کردی
باجی: خب راستش هنوز نه
دراکن که از خنده پاره شده: فکر نمیکردم که انقدر خجالتی باشی یا اینکه هنوز بهش اعتراف نکرده باشی
میتسویا که کل مکالمه رو شنیده بود: من مطمئنم که باجی قلب مهربونی داره
دراکن: تو ام اینجایی؟
میتسویا: نه مایکی اینجاست
دراکن: بی مزه
میتسویا: ولی مایکی هست
مایکی: سلام
باجی: سلام کوفت همین کم مونده کازوتورا هم شنیده باشه
کازوتورا با لبخند: سلام عزیزم
باجی که دیده داره با رنگ خون یکی میشه: زهرمار کسی هست مکالمه ی منو دراکن رو نشنیده باشه
کازوتورا: ما کمکت میکنیم باجی
کازوتورا: باجی؟ گوش میدی؟ به کجا نگاه میکنی؟
دراکن: چرا اخمات تو همه
بقیه نگاه باجی رو دنبال کرد و از خنده........ شدن
ریوسی داشت با موهای چیفویو ور میرفت
کازوتورا: حصودی.... کردی 🤣🤣🤣اخ دلم
دراکن: غیرتــــــــــــــ...... 🤌🏻پرهام با این همه غیرت
باجی که حسابی به ریوسی حسودیش شده بود
نویسنده: وای اخ دلم 🤣🤣🤣🤣وای
که در اون لحظه چیفویو روی پنجه هاش میره و پیشونیه ریوسی رو میبوسه
کارگردان: اوه اوه خر بیار و باقالی بار کن
همه خنده شون به تعجب که نه تعجبببببببببب تبدیل میشه
کازوتورا: خب بچه ها حلوای ریوسی رو کی میپزه
مایکی: اوکی ما دیگه فصل ۲ نداریم
دراکن: به به از این بهتر نمیشه
نویسنده: ام بهتر نیست یکی روی باجی اب بریزه میدونید اخه اتیش گرفته
باجی یه لبخند میزنه و به سمت ریوسی میره
تاکمیچی که داره اشک میریزه: خدا رحمتت کنه
باجی یقه ی ریوسی رو میگیره و.....که در اون لحظه هانما کیساکی رو هل میده و کیساکی می افته رو چیفویو
و ما اینجا مایکی و دراکن و میتسویا و تاکه و نویسنده رو داریم که از تعجب شاخ در اورده اند
و کازو و باجی و ریوسی که ارع جن و شیطان از اینا میترسه
ترسناک ترین قیافه رو تصور کنید
هانما که داره حلوا کیساکی رو میپزه
کارگردان: با کامیون میمردی دردش کمتر بود
ا.ت: بسم الله..........(فاتحه)
پــــــــــــــــایـــــــــان
البته یک پارت دیگه هم از پشت صحنه هست
🤣امیدوارم جر نخورده باشید 🤣
که مطمئنا خوردید ولی متاسفم میتسویا خودش جر خورد
دراکن: باجی حالت خوبه؟
باجی:..........(سکوت)
دراکن به شونه ی باجی میزنه: باجی؟
باجی که از هپروت اومده بیرون: چیه چیشده؟
دراکن: به چی فکر میکردی؟
باجی که سرخ شده سرش اون میندازه پایین
دراکن: فهمیدم...... چیف؟
باجی که سرخ رو رد کرده: چی چرا همچین فکری....
دراکن مانع حرفش میشه: اصلا بهش اعتراف کردی
باجی: خب راستش هنوز نه
دراکن که از خنده پاره شده: فکر نمیکردم که انقدر خجالتی باشی یا اینکه هنوز بهش اعتراف نکرده باشی
میتسویا که کل مکالمه رو شنیده بود: من مطمئنم که باجی قلب مهربونی داره
دراکن: تو ام اینجایی؟
میتسویا: نه مایکی اینجاست
دراکن: بی مزه
میتسویا: ولی مایکی هست
مایکی: سلام
باجی: سلام کوفت همین کم مونده کازوتورا هم شنیده باشه
کازوتورا با لبخند: سلام عزیزم
باجی که دیده داره با رنگ خون یکی میشه: زهرمار کسی هست مکالمه ی منو دراکن رو نشنیده باشه
کازوتورا: ما کمکت میکنیم باجی
کازوتورا: باجی؟ گوش میدی؟ به کجا نگاه میکنی؟
دراکن: چرا اخمات تو همه
بقیه نگاه باجی رو دنبال کرد و از خنده........ شدن
ریوسی داشت با موهای چیفویو ور میرفت
کازوتورا: حصودی.... کردی 🤣🤣🤣اخ دلم
دراکن: غیرتــــــــــــــ...... 🤌🏻پرهام با این همه غیرت
باجی که حسابی به ریوسی حسودیش شده بود
نویسنده: وای اخ دلم 🤣🤣🤣🤣وای
که در اون لحظه چیفویو روی پنجه هاش میره و پیشونیه ریوسی رو میبوسه
کارگردان: اوه اوه خر بیار و باقالی بار کن
همه خنده شون به تعجب که نه تعجبببببببببب تبدیل میشه
کازوتورا: خب بچه ها حلوای ریوسی رو کی میپزه
مایکی: اوکی ما دیگه فصل ۲ نداریم
دراکن: به به از این بهتر نمیشه
نویسنده: ام بهتر نیست یکی روی باجی اب بریزه میدونید اخه اتیش گرفته
باجی یه لبخند میزنه و به سمت ریوسی میره
تاکمیچی که داره اشک میریزه: خدا رحمتت کنه
باجی یقه ی ریوسی رو میگیره و.....که در اون لحظه هانما کیساکی رو هل میده و کیساکی می افته رو چیفویو
و ما اینجا مایکی و دراکن و میتسویا و تاکه و نویسنده رو داریم که از تعجب شاخ در اورده اند
و کازو و باجی و ریوسی که ارع جن و شیطان از اینا میترسه
ترسناک ترین قیافه رو تصور کنید
هانما که داره حلوا کیساکی رو میپزه
کارگردان: با کامیون میمردی دردش کمتر بود
ا.ت: بسم الله..........(فاتحه)
پــــــــــــــــایـــــــــان
البته یک پارت دیگه هم از پشت صحنه هست
🤣امیدوارم جر نخورده باشید 🤣
که مطمئنا خوردید ولی متاسفم میتسویا خودش جر خورد
۳.۰k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.