″چند پارتی″
″چند پارتی″
موضوع:« جونگکوک پدرت و یه مادر بنام آریکا داری و داداش بنام یونگ داری
پدرت تورو دوست نداره و فقط به داداشت توجه میکنه اما مامانت تورو خیلی دوست داره و خیلی تلاش میکنه اخلاق پدرت عوض شه اما نمیشه
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
یونگ: ببند دهنتو اون پولا رو بده به من
ا/ت: نمیخوام واسهی خودمن خودم کا کردم
یونگ: یا میدی یه میرم به بابا میگم
★ویو ا/ت★
< دیگه خسته شدم من چهارده ساله رو روانی کردن کاش هیچ وقت بدنیا نمیومد
تنها راهم فرار .......
سری رفتم تو اتاقم در رو قفل کردم و رفتم همهی وسایلمو جمع کردم و حتی پولایی که واسه یک روز مهم جمع کرده بودمو گرفتم و فرار کردم
هوا نه سرد بود نه گرم اما نمیتونستم برم توی پارک بخوابم پس برای یه شب یه هتل رفتم >
جونگکوک: پس دخترت کوش
آریکا: نمیدونم میگه توی اتاقش نیست....حتما با یونگ دعوا کردن دوباره دارع گریه میکنه
جونگکوک: چرا دعوا کردن
آریکا: یونگ پولای ا/ت رو میخواست ا/ت هم نمیداد اخر براش قلدری کرد ا/ت هم رفت داخل اتاق
جونگکوک: غلط کرد به یونگ پول نداد
آریکا: بس کن جونگکوک اونم دخترته چرا فقط به یونگ توجه میکنی اونم هم خون توع
جونگکوک: بسه
★ویو آریکا★
< رفتم توی اتاق ا/ت دیدم ا/ت نیست دیدم وسایل هم نیستن مطمئن بودم فرار کرده اما کجا
خونهی کی فقط اشک میریختمو گریه میکردم سری رفتم به جونگکوک گفتم اون که اصلا براش مهم نبود انگار خوشحالم شد >
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
موضوع:« جونگکوک پدرت و یه مادر بنام آریکا داری و داداش بنام یونگ داری
پدرت تورو دوست نداره و فقط به داداشت توجه میکنه اما مامانت تورو خیلی دوست داره و خیلی تلاش میکنه اخلاق پدرت عوض شه اما نمیشه
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
یونگ: ببند دهنتو اون پولا رو بده به من
ا/ت: نمیخوام واسهی خودمن خودم کا کردم
یونگ: یا میدی یه میرم به بابا میگم
★ویو ا/ت★
< دیگه خسته شدم من چهارده ساله رو روانی کردن کاش هیچ وقت بدنیا نمیومد
تنها راهم فرار .......
سری رفتم تو اتاقم در رو قفل کردم و رفتم همهی وسایلمو جمع کردم و حتی پولایی که واسه یک روز مهم جمع کرده بودمو گرفتم و فرار کردم
هوا نه سرد بود نه گرم اما نمیتونستم برم توی پارک بخوابم پس برای یه شب یه هتل رفتم >
جونگکوک: پس دخترت کوش
آریکا: نمیدونم میگه توی اتاقش نیست....حتما با یونگ دعوا کردن دوباره دارع گریه میکنه
جونگکوک: چرا دعوا کردن
آریکا: یونگ پولای ا/ت رو میخواست ا/ت هم نمیداد اخر براش قلدری کرد ا/ت هم رفت داخل اتاق
جونگکوک: غلط کرد به یونگ پول نداد
آریکا: بس کن جونگکوک اونم دخترته چرا فقط به یونگ توجه میکنی اونم هم خون توع
جونگکوک: بسه
★ویو آریکا★
< رفتم توی اتاق ا/ت دیدم ا/ت نیست دیدم وسایل هم نیستن مطمئن بودم فرار کرده اما کجا
خونهی کی فقط اشک میریختمو گریه میکردم سری رفتم به جونگکوک گفتم اون که اصلا براش مهم نبود انگار خوشحالم شد >
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
۱۵.۳k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.