پارت ۷
ات ویو:
داشتم کارامو انجام میدادم که سوجین اومد و گفت: ات پاشو بریم رئیس جلسه تشکیل داده و باید هممون بریم
گفتم:باشه بریم
بعد بلند شدم و با سوجین با هم سمت اون اتاقی که قرار بود توش جلسه تشکیل بشه رفتیم و همگی نشستیم و رئیس هم نشست و مشغول حرف زدن شد » قراره آخر هفته یه سفر کاری بریم که من چند تا از کارمندا رو هم همراه خودم میبرم که کارشون خوبه و بهترینن ات, سوجین, لیندا, و خودم و فیلیکس
چ...چی ولی این که همین امروز بود به من میگفت کارت اصلا خوب نیس چیشد یه دفعه ، ایششش از این دختره لیندا اصلا خوشم نمیاد خیلی مغروره و خودخاهه و به نظرم دختر خوبی هم نیست و من کلا ازش خوشم نمیاد سوجین با اینکه یکم عصبیه ولی میتونیم دوستای خوبی بشیم برای هم و از لیندا بهتره که همش هم سعی داره خودشو به رئیس بچسپونه روبه من کرد رئیس و ادامهداد »ببینم ات طرح هایی که گفتمو آماده کردی
گفتم:بله رئیس بفرمایید
طرح ها رو گرفتم جلوش
گفت:هوم آفرین این خوبه پس من اینا رو به بهترین خیاط های طرح لباس میدم و تا آخر هفته برامون آمادشون میکنه و بعد آخر هفته یه سفر کاری میریم و تا اون موقع یکی رو به عنوان مدل انتخاب میکنم و میریم برای عکس برداری
بعد همه حرفشو تایید کردن و بلند شدیم و تعظیم کردیم و همه از اتاق زدن بیرون داشتم میرفتم که گفت:تو بمون میخوام باهات حرف بزنم
گفتم:چشم
نشستم اونم نشست روبه روم
گفت:به نظرم اندام خوبی داری گرل (پوزخند)میتونی مدل مون بشی
گفتم:چ...چی
گفت:یه حرفو دوباره تکرار. نمیکنم همون که شنیدنی
گفتم:خ..خب چیزه.... نمیشه یکی دیگه بشه مدل
گفت:نخیر دیگه هم رو حرف من حرف نزن واسه آخر هفته آماده باش میتونی بری
منم که جرعت حرف زدن رو حرفشو و ادامه بحث رو نداشتم بلند شدم و با حرص تعظیم کردم و از اتاق رفتم بیرون
از زبان کوک:
هنوز داشتم به رفتنش نگاه میکردم و انالیزمش میکردم اون واسه مدل خیلی خوب بود اندام خوبی داشت و اون طرح های خوبش هم میتونست خیلی نظر مردم رو جلب کنه و برای شرکت شهرت های زیادی میتونستیم به دست بیاریم اگه این تو شرکت من باشه خیلی پیشرفت میکنه شرکت و سود خوبی هم داره چون خیلی قدرت تخیل بالایی داره و باهوشه و بدون چون و چرا هر کاری رو که میگم انجام میده.....
داشتم کارامو انجام میدادم که سوجین اومد و گفت: ات پاشو بریم رئیس جلسه تشکیل داده و باید هممون بریم
گفتم:باشه بریم
بعد بلند شدم و با سوجین با هم سمت اون اتاقی که قرار بود توش جلسه تشکیل بشه رفتیم و همگی نشستیم و رئیس هم نشست و مشغول حرف زدن شد » قراره آخر هفته یه سفر کاری بریم که من چند تا از کارمندا رو هم همراه خودم میبرم که کارشون خوبه و بهترینن ات, سوجین, لیندا, و خودم و فیلیکس
چ...چی ولی این که همین امروز بود به من میگفت کارت اصلا خوب نیس چیشد یه دفعه ، ایششش از این دختره لیندا اصلا خوشم نمیاد خیلی مغروره و خودخاهه و به نظرم دختر خوبی هم نیست و من کلا ازش خوشم نمیاد سوجین با اینکه یکم عصبیه ولی میتونیم دوستای خوبی بشیم برای هم و از لیندا بهتره که همش هم سعی داره خودشو به رئیس بچسپونه روبه من کرد رئیس و ادامهداد »ببینم ات طرح هایی که گفتمو آماده کردی
گفتم:بله رئیس بفرمایید
طرح ها رو گرفتم جلوش
گفت:هوم آفرین این خوبه پس من اینا رو به بهترین خیاط های طرح لباس میدم و تا آخر هفته برامون آمادشون میکنه و بعد آخر هفته یه سفر کاری میریم و تا اون موقع یکی رو به عنوان مدل انتخاب میکنم و میریم برای عکس برداری
بعد همه حرفشو تایید کردن و بلند شدیم و تعظیم کردیم و همه از اتاق زدن بیرون داشتم میرفتم که گفت:تو بمون میخوام باهات حرف بزنم
گفتم:چشم
نشستم اونم نشست روبه روم
گفت:به نظرم اندام خوبی داری گرل (پوزخند)میتونی مدل مون بشی
گفتم:چ...چی
گفت:یه حرفو دوباره تکرار. نمیکنم همون که شنیدنی
گفتم:خ..خب چیزه.... نمیشه یکی دیگه بشه مدل
گفت:نخیر دیگه هم رو حرف من حرف نزن واسه آخر هفته آماده باش میتونی بری
منم که جرعت حرف زدن رو حرفشو و ادامه بحث رو نداشتم بلند شدم و با حرص تعظیم کردم و از اتاق رفتم بیرون
از زبان کوک:
هنوز داشتم به رفتنش نگاه میکردم و انالیزمش میکردم اون واسه مدل خیلی خوب بود اندام خوبی داشت و اون طرح های خوبش هم میتونست خیلی نظر مردم رو جلب کنه و برای شرکت شهرت های زیادی میتونستیم به دست بیاریم اگه این تو شرکت من باشه خیلی پیشرفت میکنه شرکت و سود خوبی هم داره چون خیلی قدرت تخیل بالایی داره و باهوشه و بدون چون و چرا هر کاری رو که میگم انجام میده.....
۳۱.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.