فیک Slave of Love از Jungkook
فیک Slave of Love از Jungkook
Part❥7
فلش بک* وقتی تهیونگ گفت ***
تهیونگ : جیمین راست میگه جونگکوک میخوای مدیر عامل جانگ بشه و همه ی نقشه هات از بین بره؟ تو که واقعا ازدواج نمیکنی که فقط باید نقش بازی کنی همین
جونگکوک : خب اگه بهش گفتم گفت اسمش چیه چیکار کنم؟
جیمین : بگو یوناس هوم؟
تهیونگ: نه نه اگه بگه یوناس شک میکنه و قبول نمیکنه بنظرم اسم خواهر من و بگو اونجین!.؟
جیمین و جونگکوک: چیییی؟؟؟
جیمین: تهیونگ اگه گفت که باید ازدواج کنند چی؟ اخه خواهرت نمیدونه اصلا هم با ما آشنایی نداره 🤨!!
تهیونگ: نگران اونش نباشید من باهاش صحبت میکنم به حرف من گوش میده.!
جونگکوک : درست میگی خیلی خب بریم
جیمین: زود باشید جلسه داره شروع میشه
پایان فلش بک**
در اتاق جلسه به صدا درآمد و آقای جئون و جونگکوک وارد اتاق جلسه شدند همه برای ادای احترام تعظیم کردند
بعد اینکه همه نشستند پدر کوک یعنی آقای جئون شروع به حرف زدن کرد
پدر کوک: خب این جلسه یک جلسه ی مهم هست دلیل اینکه این جلسه برگزار شده این است که مدیر عامل بعدی شرکت چه کسی خواهد بود
در همین زمان جانگ پوزخند زد ولی نمیدونست قراره ضایع شه
پدر کوک : خب راستش اولش یک موضوعی رو میخواستم بگم پسرم جونگکوک با خواهر کیم تهیونگ یعنی کیم اونجین نامزد کرده و چند وقت دیگه عروسیشه
جانگ وقتی اینو شنید پوزخندش تبدیل به لبخند درد ناکی شد و داشت حرص میخورد و عصبانی بود نگاهی به جونگکوک کرد که داره با پوزخندی مرموز نگاهش میکنه
در همین زمان هم کوک وقتی پوزخند به لب داره اروم زیر لب میگه کیش و مات مستر جانگ
پدر کوک: خب فکر کنم موضوع روشنه بنابراین جونگکوک بعد از ازدواجش مدیر عامل شرکت خواهد بود
وقتی همه اینو شنیدند دست زدند و تبریک گفتند
ولی تهیونگ احساس بدی بهش دست داده بود اینکه چطور به خواهرش بگه خودش خود به خود تصمیم گرفته بود که دو دستی خواهرش رو ....تنها امیدش رو ...وجودش رو...زندگیش رو داره تقدیم میکنه.... و از تصمیمش پشیمون شد ولی سودی نداشت 🥲
جلسه تمام شد ❤️🩹
ویو پسرا*💜
از زبان جونگکوک
تهیونگ یکم حالش گرفته بود
جیمین : بهت گفتم بهتره اسم خواهر تو رو نگیم تهیونگ
تهیونگ: نه ولش کنین اولش تقصیر خودم بود ...ام خب کجا بریم جشن بگیریم به این مناسبت؟( خنده فیک )
جونگکوک: نمیدونم چه پیشنهادی دارید؟
Part❥7
فلش بک* وقتی تهیونگ گفت ***
تهیونگ : جیمین راست میگه جونگکوک میخوای مدیر عامل جانگ بشه و همه ی نقشه هات از بین بره؟ تو که واقعا ازدواج نمیکنی که فقط باید نقش بازی کنی همین
جونگکوک : خب اگه بهش گفتم گفت اسمش چیه چیکار کنم؟
جیمین : بگو یوناس هوم؟
تهیونگ: نه نه اگه بگه یوناس شک میکنه و قبول نمیکنه بنظرم اسم خواهر من و بگو اونجین!.؟
جیمین و جونگکوک: چیییی؟؟؟
جیمین: تهیونگ اگه گفت که باید ازدواج کنند چی؟ اخه خواهرت نمیدونه اصلا هم با ما آشنایی نداره 🤨!!
تهیونگ: نگران اونش نباشید من باهاش صحبت میکنم به حرف من گوش میده.!
جونگکوک : درست میگی خیلی خب بریم
جیمین: زود باشید جلسه داره شروع میشه
پایان فلش بک**
در اتاق جلسه به صدا درآمد و آقای جئون و جونگکوک وارد اتاق جلسه شدند همه برای ادای احترام تعظیم کردند
بعد اینکه همه نشستند پدر کوک یعنی آقای جئون شروع به حرف زدن کرد
پدر کوک: خب این جلسه یک جلسه ی مهم هست دلیل اینکه این جلسه برگزار شده این است که مدیر عامل بعدی شرکت چه کسی خواهد بود
در همین زمان جانگ پوزخند زد ولی نمیدونست قراره ضایع شه
پدر کوک : خب راستش اولش یک موضوعی رو میخواستم بگم پسرم جونگکوک با خواهر کیم تهیونگ یعنی کیم اونجین نامزد کرده و چند وقت دیگه عروسیشه
جانگ وقتی اینو شنید پوزخندش تبدیل به لبخند درد ناکی شد و داشت حرص میخورد و عصبانی بود نگاهی به جونگکوک کرد که داره با پوزخندی مرموز نگاهش میکنه
در همین زمان هم کوک وقتی پوزخند به لب داره اروم زیر لب میگه کیش و مات مستر جانگ
پدر کوک: خب فکر کنم موضوع روشنه بنابراین جونگکوک بعد از ازدواجش مدیر عامل شرکت خواهد بود
وقتی همه اینو شنیدند دست زدند و تبریک گفتند
ولی تهیونگ احساس بدی بهش دست داده بود اینکه چطور به خواهرش بگه خودش خود به خود تصمیم گرفته بود که دو دستی خواهرش رو ....تنها امیدش رو ...وجودش رو...زندگیش رو داره تقدیم میکنه.... و از تصمیمش پشیمون شد ولی سودی نداشت 🥲
جلسه تمام شد ❤️🩹
ویو پسرا*💜
از زبان جونگکوک
تهیونگ یکم حالش گرفته بود
جیمین : بهت گفتم بهتره اسم خواهر تو رو نگیم تهیونگ
تهیونگ: نه ولش کنین اولش تقصیر خودم بود ...ام خب کجا بریم جشن بگیریم به این مناسبت؟( خنده فیک )
جونگکوک: نمیدونم چه پیشنهادی دارید؟
۸۳۷
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.