دیگه تو پیوی پیام ندید که جواب نمی دم این پارت رایگان
با چیزی که دیدم قلبم اومد تو دهنم . یه دختر با موهای سیاه و هودی سفید توی آشپزخانه وایستادن بود
/ رو.. رو ...رو ... روح ؟؟
آرام از پله پایین رفتم . کمی نزدیک آشپزخانه شدم و فهمیدم اته که با چشمای باز خوابش برده و تو خواب راه میره
وقتی نزدیک آت شدم دستش رو روبه روی صورتم گرفت و گفت
_ میدونن ... که... باید....بمیرم
دستش را انداخت و رفت سمت پله که چشماش بسته شد و تالاپی افتاد روی پله .
رفتم و بغلش کردم و بردمش توی اتاقش .
هنوز به اتاق خودم نرسیده بودم که صدای کرومپ اومد .
رفتم تو اتاق آت و دیدم از روی تخت افتاده پایین و هودیش یکم رفته بالا . روی شکمش دست کشیدم
/ اخ آت چطوری با این لاغری شکمی به این نرمی داری جون میده بخورمش چی داری میگی کوک .
آت رو گذاشتم رو تختش و فهمیدم تب داره
ویو آت
بیدار شدم دیدم تو اتاق کوکم. خودش پایین تخت خوابش برده بود و یک دستمال خیس هم روی سرم بود
بلند شدم روی کوک پتو کشیدم و رفتم توی اتاقم .
روی تختم نشستم و آهنگ من عاشق یک جنایتکار شدم رو پخش کردم و باهاش خواندم که کوک سر زده وارد اتاقم شد
/ میدونستم عاشقم شدی
_ پوف من چرا باید عاشق تو بشم
/ خوب همچین بیبی
_ ب .. ب..ب... بیبی نه من بیبی تو نیستم
اومد از در برم بیرون که دستم رو کشید و کوبید به دیوار و دو دستش رو گذاشت کنارم که فرار نکنم
/ من هنوز باهات کار دارم بیبی .....
برای پارت بعد
۲۰ لایک
۲۰ کامنت
۳ فالو
/ رو.. رو ...رو ... روح ؟؟
آرام از پله پایین رفتم . کمی نزدیک آشپزخانه شدم و فهمیدم اته که با چشمای باز خوابش برده و تو خواب راه میره
وقتی نزدیک آت شدم دستش رو روبه روی صورتم گرفت و گفت
_ میدونن ... که... باید....بمیرم
دستش را انداخت و رفت سمت پله که چشماش بسته شد و تالاپی افتاد روی پله .
رفتم و بغلش کردم و بردمش توی اتاقش .
هنوز به اتاق خودم نرسیده بودم که صدای کرومپ اومد .
رفتم تو اتاق آت و دیدم از روی تخت افتاده پایین و هودیش یکم رفته بالا . روی شکمش دست کشیدم
/ اخ آت چطوری با این لاغری شکمی به این نرمی داری جون میده بخورمش چی داری میگی کوک .
آت رو گذاشتم رو تختش و فهمیدم تب داره
ویو آت
بیدار شدم دیدم تو اتاق کوکم. خودش پایین تخت خوابش برده بود و یک دستمال خیس هم روی سرم بود
بلند شدم روی کوک پتو کشیدم و رفتم توی اتاقم .
روی تختم نشستم و آهنگ من عاشق یک جنایتکار شدم رو پخش کردم و باهاش خواندم که کوک سر زده وارد اتاقم شد
/ میدونستم عاشقم شدی
_ پوف من چرا باید عاشق تو بشم
/ خوب همچین بیبی
_ ب .. ب..ب... بیبی نه من بیبی تو نیستم
اومد از در برم بیرون که دستم رو کشید و کوبید به دیوار و دو دستش رو گذاشت کنارم که فرار نکنم
/ من هنوز باهات کار دارم بیبی .....
برای پارت بعد
۲۰ لایک
۲۰ کامنت
۳ فالو
۵.۸k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.