پارت ۷🖤🍷
پارت ۷🖤🍷
در اتاق رو روش قفل کردم که
یکی از بادیگارد ها اومد و گفت
+ آقا .. آقا ( نفس نفس )
& چته
+ گروه گرگ های وحشی حمله کردن
&اونا عن های وحشی هستن 🗿👌🏻
داشتم می رفتم که ا.ت یه جیغ بلند کشید
فورا رفتم در رو باز کردم دیدم یکی از همگروهیاش. میخواد ا.ت رو بکشه
فوری رفتم سمتش و شروع کردم به دعوا کردن
ا.ت همینجوری داشت گریه میکرد
بعد از این که دیدم خیلی ترسیده بود
بغلش کردم و بهش گفتم
& پشت سرت رو نگاه نکن
فوری بغلش کردم و ا.ت رو توی ماشین گذاشتم وبه بادیگارد ها گفتم ببرینش جای امن
وقتی ا.ت رفت تفنگ رو برداشتم و یه چند گلوله حرومشون کردم
متوجه نبودم که یکیش پشت سرمه
و یه گلوله توی شونم زد
اونم یه گلوله حرومش کردم
و رفتم پیش ا.ت
خیلی شونم درد میکرد
و سوار ماشین شدم
و رفتم پیش ا.ت ... بادیگارد در رو برام باز کرد
و رفتم تو خونه پیش ا.ت
وقتی دیدم خیلی نگرانم شد
اومد سمتم و گفت
+ جیمین حالت خوبه ( نگران ).......
شرط نداریم که
در اتاق رو روش قفل کردم که
یکی از بادیگارد ها اومد و گفت
+ آقا .. آقا ( نفس نفس )
& چته
+ گروه گرگ های وحشی حمله کردن
&اونا عن های وحشی هستن 🗿👌🏻
داشتم می رفتم که ا.ت یه جیغ بلند کشید
فورا رفتم در رو باز کردم دیدم یکی از همگروهیاش. میخواد ا.ت رو بکشه
فوری رفتم سمتش و شروع کردم به دعوا کردن
ا.ت همینجوری داشت گریه میکرد
بعد از این که دیدم خیلی ترسیده بود
بغلش کردم و بهش گفتم
& پشت سرت رو نگاه نکن
فوری بغلش کردم و ا.ت رو توی ماشین گذاشتم وبه بادیگارد ها گفتم ببرینش جای امن
وقتی ا.ت رفت تفنگ رو برداشتم و یه چند گلوله حرومشون کردم
متوجه نبودم که یکیش پشت سرمه
و یه گلوله توی شونم زد
اونم یه گلوله حرومش کردم
و رفتم پیش ا.ت
خیلی شونم درد میکرد
و سوار ماشین شدم
و رفتم پیش ا.ت ... بادیگارد در رو برام باز کرد
و رفتم تو خونه پیش ا.ت
وقتی دیدم خیلی نگرانم شد
اومد سمتم و گفت
+ جیمین حالت خوبه ( نگران ).......
شرط نداریم که
۶.۸k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.