رمان عشق لجباز من
پارت ۵۲
محراب رسوندمون
رفتیم تو
سارا رو جلوی در دیدم
سارا:اوه مای گاد😂خانم مهشاد تیموری😂از این طرفا😂
مهشاد:سلام خوبم مرسی😐
سارا:باشه حالا سلام خوبی؟ اقا محراب خوبه؟😂
مهشاد:بله خوبه این دفعه اومدم ایران که بمونم سارا😂
من:منم شلغم هستم دیانا کاشی شلغم😂
سارا:خب حالا شلام خوشگلم نفش😍
من:ادا در نیار😂
ارسلان
ساعت حدودا سه صبح بود خبری از اون دوتا نبود رفتم تو اتاق محراب
محراب:داداش تو که هنوز بیداری
من:هوم محراب نگرانشونم
محراب:برو بخواب داداش میان حالا
من:بدون دیانا خوابم نمیبره
محراب:تو واقعا دوستش داری؟ جدی جدی خواهر دست گلم رو بدم دست تو؟😂
من:اون گله من منگلم باهم میشیم گل منگولی😂ولی اره خیلی دوستش دارم و بهش اعتماد دارم🥲
محراب:راجب شایان بهت چیزی گفته؟
من:هوم کامل
محراب:دیانا فکر میکنه منم مثل مادر و پدرش فقط میدونم که تفاهم نداشتن ولی نمیدونه من حواسم بهش بوده و میدونستم که داره باهاش چیکار میکنه میخوام بهم قول بدی که واقعا دوسش داشته باشی و مثل شایان نباشی دیانا ظاهرش بی دغدغه و خیلی شاد و شیطونه از تو خرابه بهم قول بده داغون ترش نمیکنی🤙🏻
من:قول میدم داداش🤙🏻
محراب:من نگران شونم
من:منم صبر کن یه زنگ بهشون بزنم
محراب:عه دیانا بهم زنگ زد خودش
من:عه خو پس
محراب با دیانا حرف زد و گوشی رو قطع کرد
محراب:داداش میگه برم دنبالش
من:منم میام
محراب:باشه
#اردیا
#رمان_اردیا
#اردیا_همیشگی
#رمان_عاشقانه
#رمان_اکیپ
#رمان
محراب رسوندمون
رفتیم تو
سارا رو جلوی در دیدم
سارا:اوه مای گاد😂خانم مهشاد تیموری😂از این طرفا😂
مهشاد:سلام خوبم مرسی😐
سارا:باشه حالا سلام خوبی؟ اقا محراب خوبه؟😂
مهشاد:بله خوبه این دفعه اومدم ایران که بمونم سارا😂
من:منم شلغم هستم دیانا کاشی شلغم😂
سارا:خب حالا شلام خوشگلم نفش😍
من:ادا در نیار😂
ارسلان
ساعت حدودا سه صبح بود خبری از اون دوتا نبود رفتم تو اتاق محراب
محراب:داداش تو که هنوز بیداری
من:هوم محراب نگرانشونم
محراب:برو بخواب داداش میان حالا
من:بدون دیانا خوابم نمیبره
محراب:تو واقعا دوستش داری؟ جدی جدی خواهر دست گلم رو بدم دست تو؟😂
من:اون گله من منگلم باهم میشیم گل منگولی😂ولی اره خیلی دوستش دارم و بهش اعتماد دارم🥲
محراب:راجب شایان بهت چیزی گفته؟
من:هوم کامل
محراب:دیانا فکر میکنه منم مثل مادر و پدرش فقط میدونم که تفاهم نداشتن ولی نمیدونه من حواسم بهش بوده و میدونستم که داره باهاش چیکار میکنه میخوام بهم قول بدی که واقعا دوسش داشته باشی و مثل شایان نباشی دیانا ظاهرش بی دغدغه و خیلی شاد و شیطونه از تو خرابه بهم قول بده داغون ترش نمیکنی🤙🏻
من:قول میدم داداش🤙🏻
محراب:من نگران شونم
من:منم صبر کن یه زنگ بهشون بزنم
محراب:عه دیانا بهم زنگ زد خودش
من:عه خو پس
محراب با دیانا حرف زد و گوشی رو قطع کرد
محراب:داداش میگه برم دنبالش
من:منم میام
محراب:باشه
#اردیا
#رمان_اردیا
#اردیا_همیشگی
#رمان_عاشقانه
#رمان_اکیپ
#رمان
۲۴.۵k
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.