سریال پرده نشین روایت گر داستان زندگی یک روحانی سرشناس و
سریال پرده نشین روایت گر داستان زندگی یک روحانی سرشناس و تاثیرگذار به نام حاج آقای شهیدی می باشد که به عنوان قطب دینی و سیاسی(قابل تذکر می باشد که منظور از سیاست در این نقد سیاست در لسان عوام نمی باشد، بلکه سیاست به معنای تاثیر گذاری در تصمیمات کلان در اداره جامعه می باشد) در یک شهر کوچک مشغول به فعالیت بوده و در عین حال مسئولیت تربیت طلاب علوم دینی را هم بر عهده گرفته است.
حاج آقا شهیدی زندگی ای بسیار ساده و در عین حال موقوفات بسیار گسترده و با ارزشی در اختیار دارد که در این فیلم فراز و فرود زندگی حاج آقای شهیدی در سال های پایان عمر و دوران پیری تماما مربوط به این دو جهت می باشد و تمامی مشکلات او به خاطر پذیرش این دو مسئولت(قطب دینی و سیاسی) و در اختیار داشتن موقوفات بسیار ارزشمند می باشد.
در این مجموعه محوریت اصلی داستان بر روی پسر و عروس حاج آقای شهیدی(محمد حسین و مائده) می گردد، پسری که طلبگی را رها کرده و همراه با همسر خود به ساخت و ساز های کلان پرداخته و نه تنها به دنبال پیشرفت خود می باشد که در این مسیر تنها موفقیت خود را نخواسته و در تلاش برای پیشرفت مردم شهر خود هم می باشد.
چالش اصلی فیلم از آنجا شروع می شود که مشخص می شود پسر حاج آقا شهیدی(محمد حسین) زمین هایی را که خریداری کرده و در آن ها شروع به ساخت و ساز کرده از راه مشروع و قانونی نبوده و متهم به پرداخت رشوه در جهت تغییر کاربری زمین ها می شود و از آنجایی که شرکت تحت مسئولیت همسرش(مائده) قرار دارد لذا عروس حاج آقا شهیدی بازداشت شده و متهم می شود.
البته قبل از بازداشت شدن توسط همسر و مادرش(محمد حسین و هدی) تشویق به فرار می شود تا آن ها بتوانند در فرصتی مناسب شرایط را درست کرده و او در این مدت به زندان نیفتد، منتها عروس حاج آقا شهیدی قبول نکرده و از ایستگاه راه آهن برگشته و خودش را به مامورینی که در جلوی در خانه به وسیله طلب کارها تشویق به ورورد به خانه می شود، تسلیم می کند.
این مساله تمرکز حواس همه را به هم ریخته و همه توجه ها به بیرون آوردن عروس حاج آقا شهیدی جلب می شود لذا پسر حاج آقا شهیدی(محمد حسین) به اشتباه دیگری دست زده و این مساله موجب می شود تا اتهامات بیشتری متوجه او شده و بازداشت شود. که البته حالا عروس حاج آقا شهیدی(مائده) به قید وثیقه آزاد شده است.
هدی که تازه به کشور بازگشته و قصدش شرکت در مراسم ختم مادرش بوده حالا به عنوان مادر مائده که دیگر تحمل دیدن دختر و دامادش را در زندان و بازداشت ندارد بازیچه دست افرادی سودجو شده و شرایط خانه نشینی و باز پس گیری موقوفات از حاج آقا شهیدی را فراهم کرده و بعد از شکایت از حاج آقا شهیدی و بی احترامی به او حوزه علمیه و زمین ها را از او پس گرفته و به نوعی شرایط آزادی فرزند و دامادش و همچنین انتقام گرفتن از حاج آقا شهیدی را فراهم می کند.
در تمامی این مراحل روحانی سرشناسی تحت عنوان حاج آقا مهدوی هم به تشویق و برنامه ریزی افراد سودجو وارد شهر شده تا هم زمان با کنار زدن حاج آقا شهیدی، حاج آقا مهدوی را جلو انداخته و شرایط خانه نشینی حاج آقا شهیدی را بیش از پیش فراهم نمایند.
و در پایان حاج آقا شهیدی که حالا توسط مردمی که بار ها در فیلم تکرار می شود به آن ها خدمات زیادی کرده بعد از صبر و شکیبایی و سکوت مشخص می شود که گناه و جرمی متوجه خودش و خانواده اش نبوده و باز هم مردم به دور او جمع می شوند، منتها این بار حاج آقا شهیدی دیگر قصد پذیرش مسئولیتی را نداشته و حتی مدیریت حوزه را هم به حاج آقا مهدوی می دهد.
حاج آقا شهیدی زندگی ای بسیار ساده و در عین حال موقوفات بسیار گسترده و با ارزشی در اختیار دارد که در این فیلم فراز و فرود زندگی حاج آقای شهیدی در سال های پایان عمر و دوران پیری تماما مربوط به این دو جهت می باشد و تمامی مشکلات او به خاطر پذیرش این دو مسئولت(قطب دینی و سیاسی) و در اختیار داشتن موقوفات بسیار ارزشمند می باشد.
در این مجموعه محوریت اصلی داستان بر روی پسر و عروس حاج آقای شهیدی(محمد حسین و مائده) می گردد، پسری که طلبگی را رها کرده و همراه با همسر خود به ساخت و ساز های کلان پرداخته و نه تنها به دنبال پیشرفت خود می باشد که در این مسیر تنها موفقیت خود را نخواسته و در تلاش برای پیشرفت مردم شهر خود هم می باشد.
چالش اصلی فیلم از آنجا شروع می شود که مشخص می شود پسر حاج آقا شهیدی(محمد حسین) زمین هایی را که خریداری کرده و در آن ها شروع به ساخت و ساز کرده از راه مشروع و قانونی نبوده و متهم به پرداخت رشوه در جهت تغییر کاربری زمین ها می شود و از آنجایی که شرکت تحت مسئولیت همسرش(مائده) قرار دارد لذا عروس حاج آقا شهیدی بازداشت شده و متهم می شود.
البته قبل از بازداشت شدن توسط همسر و مادرش(محمد حسین و هدی) تشویق به فرار می شود تا آن ها بتوانند در فرصتی مناسب شرایط را درست کرده و او در این مدت به زندان نیفتد، منتها عروس حاج آقا شهیدی قبول نکرده و از ایستگاه راه آهن برگشته و خودش را به مامورینی که در جلوی در خانه به وسیله طلب کارها تشویق به ورورد به خانه می شود، تسلیم می کند.
این مساله تمرکز حواس همه را به هم ریخته و همه توجه ها به بیرون آوردن عروس حاج آقا شهیدی جلب می شود لذا پسر حاج آقا شهیدی(محمد حسین) به اشتباه دیگری دست زده و این مساله موجب می شود تا اتهامات بیشتری متوجه او شده و بازداشت شود. که البته حالا عروس حاج آقا شهیدی(مائده) به قید وثیقه آزاد شده است.
هدی که تازه به کشور بازگشته و قصدش شرکت در مراسم ختم مادرش بوده حالا به عنوان مادر مائده که دیگر تحمل دیدن دختر و دامادش را در زندان و بازداشت ندارد بازیچه دست افرادی سودجو شده و شرایط خانه نشینی و باز پس گیری موقوفات از حاج آقا شهیدی را فراهم کرده و بعد از شکایت از حاج آقا شهیدی و بی احترامی به او حوزه علمیه و زمین ها را از او پس گرفته و به نوعی شرایط آزادی فرزند و دامادش و همچنین انتقام گرفتن از حاج آقا شهیدی را فراهم می کند.
در تمامی این مراحل روحانی سرشناسی تحت عنوان حاج آقا مهدوی هم به تشویق و برنامه ریزی افراد سودجو وارد شهر شده تا هم زمان با کنار زدن حاج آقا شهیدی، حاج آقا مهدوی را جلو انداخته و شرایط خانه نشینی حاج آقا شهیدی را بیش از پیش فراهم نمایند.
و در پایان حاج آقا شهیدی که حالا توسط مردمی که بار ها در فیلم تکرار می شود به آن ها خدمات زیادی کرده بعد از صبر و شکیبایی و سکوت مشخص می شود که گناه و جرمی متوجه خودش و خانواده اش نبوده و باز هم مردم به دور او جمع می شوند، منتها این بار حاج آقا شهیدی دیگر قصد پذیرش مسئولیتی را نداشته و حتی مدیریت حوزه را هم به حاج آقا مهدوی می دهد.
۶.۱k
۰۹ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.