سیاسی

از کتاب شقایق‌های آتش‌گرفته
یکی از کارمندان قسمت آبدارخانه نخست وزیری که از ناحیه دست مجروح شده بود، درباره واقعه انفجار گفت: وحشتناک بود، از طبقه دوم داشتم به طرف آبدارخانه می‌رفتم که صدای وحشتناکی تنم را لرزاند و بلافاصله زبانه‌های آتش را دیدم که از اتاق کنفرانس به بیرون تنوره می‌کشید،
از وحشت نمی‌دانستم چه کنم، هرچه سعی کردم فکرم را متمرکز کنم و ببینم چه اتفاقی رخ داده است موفق نشدم، چون دود غلیظی تمام سالن طبقه دوم را فرا گرفته بود.
از طبقه دوم به اتفاق یکی دیگر از همکارانم به کوچه کنار نخست وزیری پریدیم که در این موقع دستم مجروح شد، وقتی در کوچه مقداری بر اعصابم مسلط شدم صدای الله اکبر را از داخل ساختمان همراه با شکستن شیشه‌ها می‌شنیدم.
نمی‌دانستم چه کنم، هنوز آتش نشانی نیامده بود.
وقتی ماموران آتش‌نشانی رسیدند و آتش را خاموش کردند، به درون ساختمان رفتیم و به کمک امدادگران پرداختیم.
اجساد شهدای این فاجعه به صورتی سوخته بود که به هیچ وجه شناسایی آنها ممکن نبود، از سوی دیگر در میان زخمی‌های این حادثه، اثری از برادران رجایی و باهنر به چشم نمی‌خورد و بدین ترتیب حدس زده می‌شد که دو جسد از سه جسد به رئیس جمهور و نخست وزیر تعلق دارد.
بالاخره در آخرین ساعات شب، پیکرهای قربانیان حادثه ۸ شهریور از روی علائمی که در دندان‌های هر کدام از آنها وجود داشت شناسایی شدند.
شقایق‌های آتش گرفته صفحه ۴۵-۴۴

🌹رهبر معظم انقلاب:شهید رجایی و باهنر هم حقیتقا از کسانی بودند که امروز برای ما دو نقطه برای همین مفاهیم والا و با ارزش محسوب می شوند؛یعنی حقیقتا آنچه آن ها را به حرکت وا می داشت،عشق به عدالت و عشق به ارزشهای انقلاب و اینها بود.
هفته‌ی دولت مبارک باد
#هفته‌ی_دولت_مبارک
#شهید_رجایی
#شهید_باهنر
#دولت_خدمتگزار
دیدگاه ها (۱)

سیاسی

سیاسی

سیاسی اقتصادی

سیاسی

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط