طبق یک کتاب
پارت14
ویو ات
وقتی قهوه ریخت رو دستم دستم خیلی سوخت ولی با درد دستم رفتم قهوه رو به همه دادن و خودم رفتم وسایلم ور بردارم که برم ولی مامان جیمین گفت شب مهمونی هست بمونم منم قبول کردم و رفتم وسایلم رو گذاشتم تو اتاق او شت لباسم روش قهوه ریخته پس تصمیم گرفتم یه لباس دیگه بپوشم وقتی لباسم رو پوشیدم رفتم تو باغ دیدم جیمین با همون پسره جکسون داره حرف میزنه پس برگشتم تو عمارت و برای اوناهم قهوه بردم وقتی بهشون قهوه دادم جیمین سوختگی رو دستمو دید و سریع دستمو گرفت و پرسید
جیمین:دستت چی شده(تعجب)
ات:هیچی فقط همه بلند جیغ کشیدن منم یه لحظه ترسیدم یکی از قهوه های داغ ریخت رو دستم و سوخت(تعجب)
جیمین:جکسون میشه بری از تو خونه وسایل کمک های اولیه با خودکار های رزی رو بیاری
جکسون:چشم قربان
.جکسون رفت تو خونه.
جکسون:خانم رزان
رزی:بله
جکسون:میشه وسایل کمک های اولیه و خودکار رنگی هاتون رو بدین من
رزی:باشه بیا ولی برای چی
جکسون:یکی از بچه های بادیگارد های ارباب داشته می دویدن پرش زخم شده و الان دارم برای اون میبرم
.جکسون رفت.
رزی:بیاین بریم ببینیم چی شده
.اونا هم رفتن پشت دیوار عمارت.
جیمین:جکسون خودکار رنگی ها و چسب زخم
جکسون:بفرمایید قربان
جیمین:جوجه یا موچی(رو به ات)
ات:جوجه
جیمین:بیا این چسب زخم رو بزن به دستت
ات;باشه ببینم مثلا تو مافیا هستی پس چرا به پلیس کمک میکنی
جیمین: مافیایی که فقط میره پارتی و نه کسی رو کشته و نه پلیسا دنبالشن فقط تو دنبال منی ولی بدون دلیل
ات:مگه تو چوی جکسون رو نکشتی که اولین مافیای جهان بشی
جکسون:چوی جکسون منم تازه من خودم بخاطر اینکه رئیس بتونه دهن چندتا ادم رده پایین رو صاف کنه اعلام کردم رطبه یک بشه
ات:ممنون که گفتی پس دیگه کارم تمام شد
رزی:پخخخخخ میبینم که اینجا داری حرف میزنین جیمین چسب زخم رو بخاطر چی میخواستی
همه:اره به خاطر چی
جیمین: شماها چرا تو عمارت جیغ کشیدید
تینا:چون جینا گفت حامله هست
رزی:خب حالا چی شده
ات:هیچی
جیمین:اینقدر بلند جیغ کشیدید که قهوه داغ ریخته رو دست ات و دستش سوخته حالا هم به دستش کرم زدیم بعد چسب زخم رو زده روش
یونگی:پس خودکار رنگی ها برای چرا بود
ات:نگاه ببین یونگی جیمین و جکسون از شماها هنرمند تر هستن
رزی:خب این به کنار پس چرا یه لحظه شاد شدی
ات:چون پرونده ای که داشتم حل شد
*چه پرونده ای
ات:پرونده جناب پارک من بعد از این پرونده نباید پرونده ای رو قبول کنم چون من شدم رئیس پلیس کره
رزی:اوی هرزه داداش من قاتل نیست
ات:نگفتم قاتل
رزی:پرونده جرم فقط مال قاتل ها هست هرزه
ات: من دیگه میرم
؟جیمین دست ات رو میگیره میکشه و ات میوفته روی پای جیمین
جیمین:رزی ات هرزه نیست
رزی:پس چیه
جیمین:
ویو ات
وقتی قهوه ریخت رو دستم دستم خیلی سوخت ولی با درد دستم رفتم قهوه رو به همه دادن و خودم رفتم وسایلم ور بردارم که برم ولی مامان جیمین گفت شب مهمونی هست بمونم منم قبول کردم و رفتم وسایلم رو گذاشتم تو اتاق او شت لباسم روش قهوه ریخته پس تصمیم گرفتم یه لباس دیگه بپوشم وقتی لباسم رو پوشیدم رفتم تو باغ دیدم جیمین با همون پسره جکسون داره حرف میزنه پس برگشتم تو عمارت و برای اوناهم قهوه بردم وقتی بهشون قهوه دادم جیمین سوختگی رو دستمو دید و سریع دستمو گرفت و پرسید
جیمین:دستت چی شده(تعجب)
ات:هیچی فقط همه بلند جیغ کشیدن منم یه لحظه ترسیدم یکی از قهوه های داغ ریخت رو دستم و سوخت(تعجب)
جیمین:جکسون میشه بری از تو خونه وسایل کمک های اولیه با خودکار های رزی رو بیاری
جکسون:چشم قربان
.جکسون رفت تو خونه.
جکسون:خانم رزان
رزی:بله
جکسون:میشه وسایل کمک های اولیه و خودکار رنگی هاتون رو بدین من
رزی:باشه بیا ولی برای چی
جکسون:یکی از بچه های بادیگارد های ارباب داشته می دویدن پرش زخم شده و الان دارم برای اون میبرم
.جکسون رفت.
رزی:بیاین بریم ببینیم چی شده
.اونا هم رفتن پشت دیوار عمارت.
جیمین:جکسون خودکار رنگی ها و چسب زخم
جکسون:بفرمایید قربان
جیمین:جوجه یا موچی(رو به ات)
ات:جوجه
جیمین:بیا این چسب زخم رو بزن به دستت
ات;باشه ببینم مثلا تو مافیا هستی پس چرا به پلیس کمک میکنی
جیمین: مافیایی که فقط میره پارتی و نه کسی رو کشته و نه پلیسا دنبالشن فقط تو دنبال منی ولی بدون دلیل
ات:مگه تو چوی جکسون رو نکشتی که اولین مافیای جهان بشی
جکسون:چوی جکسون منم تازه من خودم بخاطر اینکه رئیس بتونه دهن چندتا ادم رده پایین رو صاف کنه اعلام کردم رطبه یک بشه
ات:ممنون که گفتی پس دیگه کارم تمام شد
رزی:پخخخخخ میبینم که اینجا داری حرف میزنین جیمین چسب زخم رو بخاطر چی میخواستی
همه:اره به خاطر چی
جیمین: شماها چرا تو عمارت جیغ کشیدید
تینا:چون جینا گفت حامله هست
رزی:خب حالا چی شده
ات:هیچی
جیمین:اینقدر بلند جیغ کشیدید که قهوه داغ ریخته رو دست ات و دستش سوخته حالا هم به دستش کرم زدیم بعد چسب زخم رو زده روش
یونگی:پس خودکار رنگی ها برای چرا بود
ات:نگاه ببین یونگی جیمین و جکسون از شماها هنرمند تر هستن
رزی:خب این به کنار پس چرا یه لحظه شاد شدی
ات:چون پرونده ای که داشتم حل شد
*چه پرونده ای
ات:پرونده جناب پارک من بعد از این پرونده نباید پرونده ای رو قبول کنم چون من شدم رئیس پلیس کره
رزی:اوی هرزه داداش من قاتل نیست
ات:نگفتم قاتل
رزی:پرونده جرم فقط مال قاتل ها هست هرزه
ات: من دیگه میرم
؟جیمین دست ات رو میگیره میکشه و ات میوفته روی پای جیمین
جیمین:رزی ات هرزه نیست
رزی:پس چیه
جیمین:
۲.۸k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.