{ ددی مافیایی من }
{ ددی مافیایی من }
{ فصل 2 }
پارت : 25
بارام ویو :
سریع رفتم هفت تیرمو برداشتم و رفتم بیرون که دیدم همه نگهبانا و خدمتکارا داخله خون غرقن
همینطور داشتم با شک به جنازه های اونا نگاه میکردم که یکدفعه یه چیزی اومد جلوی صورتم
و دیگه چیزی نفهمیدم
هیونجین ویو :
هه اون خانم و باباش به خیاله خودشون پسره منو گروگان گرفتن ولی نمیدونن که من برای تهیونگ و اون دخترش نقشه دارم
اول تصمیم گرفتم که یه تیر داخله مغزه دخترش خالی کنم که تهیونگ تا اخره عمرش عذاب وجدان بگیره
ولی بعدش تصمیم گرفتم که ازش یه زیر خواب درست کنم
اندامه خوب و سفیدیم داره مطمئنن مردا هر شب پوله خوبی برای ...... باهاش میدن
( ادمین : بچه ها این یه فیکه و هیونجین واقعا اینطور نیست
اون خیلی قلبه مهربونی داره )
از یونجون شنیدم که دختره رو گرفته و الان دختره داخله عمارتم توی فرانسست همین دیروز رفتن فرانسه
{ فصل 2 }
پارت : 25
بارام ویو :
سریع رفتم هفت تیرمو برداشتم و رفتم بیرون که دیدم همه نگهبانا و خدمتکارا داخله خون غرقن
همینطور داشتم با شک به جنازه های اونا نگاه میکردم که یکدفعه یه چیزی اومد جلوی صورتم
و دیگه چیزی نفهمیدم
هیونجین ویو :
هه اون خانم و باباش به خیاله خودشون پسره منو گروگان گرفتن ولی نمیدونن که من برای تهیونگ و اون دخترش نقشه دارم
اول تصمیم گرفتم که یه تیر داخله مغزه دخترش خالی کنم که تهیونگ تا اخره عمرش عذاب وجدان بگیره
ولی بعدش تصمیم گرفتم که ازش یه زیر خواب درست کنم
اندامه خوب و سفیدیم داره مطمئنن مردا هر شب پوله خوبی برای ...... باهاش میدن
( ادمین : بچه ها این یه فیکه و هیونجین واقعا اینطور نیست
اون خیلی قلبه مهربونی داره )
از یونجون شنیدم که دختره رو گرفته و الان دختره داخله عمارتم توی فرانسست همین دیروز رفتن فرانسه
۸.۰k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.