داستان زندگی «حسن آقا» این است که یک کیفِ پر از جواهرات پ
داستان زندگی «حسن آقا» این است که یک کیفِ پر از جواهرات پیدا میکند. جواهراتی به ارزش ۸۵ میلیون تومان. «حسن» آقا انسان شریف و تهی دستی است. او صاحب کیف را پیدا میکند. کیف و محتویاتش را به او بازمیگرداند. با اینکه خود شدیدا نیازمند است.
اکنون او، در گوشهای از پیاده رو، کتاب میفروشد. و شبها هم در همان پیاده رو میخوابد. دوستانی پیشنهاد دادهاند تا حرکتی انسانی در حمایت از «حسن آقا» شکل بگیرد. حرکتی از جنس «تقدیر و حمایت». پیشنهادشان این است که کتابهایی را که خواندهایم به «حسن آقا» هدیه بدهیم. تا هم کاری فرهنگی کرده باشیم و هم از انسانی مهربان و شریف حمایت و تقدیر کرده باشیم.
میدانم بچههای سنندج، سنگ تمام میگذارند.
نشانی «حسن آقا» را داشته باشید:
سنندج [سنه] خیابان فردوسی، روبروی پاساژ آینه.
عکس و روایت [پیش از بازنویسی] از صفحه رضا رزاق طلب
*شاید بد نباشد این پست را همخوان کنیم.
kurd man
اکنون او، در گوشهای از پیاده رو، کتاب میفروشد. و شبها هم در همان پیاده رو میخوابد. دوستانی پیشنهاد دادهاند تا حرکتی انسانی در حمایت از «حسن آقا» شکل بگیرد. حرکتی از جنس «تقدیر و حمایت». پیشنهادشان این است که کتابهایی را که خواندهایم به «حسن آقا» هدیه بدهیم. تا هم کاری فرهنگی کرده باشیم و هم از انسانی مهربان و شریف حمایت و تقدیر کرده باشیم.
میدانم بچههای سنندج، سنگ تمام میگذارند.
نشانی «حسن آقا» را داشته باشید:
سنندج [سنه] خیابان فردوسی، روبروی پاساژ آینه.
عکس و روایت [پیش از بازنویسی] از صفحه رضا رزاق طلب
*شاید بد نباشد این پست را همخوان کنیم.
kurd man
۱.۱k
۲۵ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.