عشق سفید پارت ۱۲ فیک بی تی اس
عشق سفید پارت ۱۲ #فیک_بی_تی_اس
سه سال بعد...
ا.ت ویو
ما الان سه ساله که با شوگا تو رابطه ایم همو خیلی هم دوس داریم.... اون همیشه منو میخندونه با هم خیلی خوشحالیم البته ناگفته نماند که یونا هم تا فهمید ما باهمیم دیوونه شد اما خب کی اهمیت میده؟ .... ما مدرسه رو تموم کردیم و الان دانشگاه میریم
شوگا ویو
امروز میخوام به ا.ت پیشنهاد ازدواج بدم خیلی دوسش دارم به خاطر همون یه نقشه دارم امشب میخوام واسه شام ببرمش یه رستوران و اونجا پیشنهاد بدم ... زنگ زدم به ا.ت بعد از چند تا بوق جواب داد
+: الو بله
_: سلام عشقم کجایی؟
+: سلاممم خونه خودمون داشتم فیلم میدیدم
_: آها میگم امشب میخوام ببرمت بیرون رستوران شام بخوریم
+: اوکیه
_: ساعت ۸ میام دنبالت
+: باشه مراقب خودت باش
_: توهم
و قط کرد
ا.ت ویو
ساعت ۵ بود بعد از اینکه فیلمم تموم شد رفتم تو تختم یکم خوابیدم بلند شدم ساعت ۷ بود یا خدا من دوساعت خوابیدم؟... رفتم یه دوش گرفتم اومد لباسم رو پوشیدم[اسلاید دوم] یه آرایش ملایم کردم موهای صافمو باز گذاشتم که دیدم شوگا زنگ زد و گفت دم دره ... رفتم پایین که دیدم وای خیلییی خوشتیپ شده بودددد
+: سلاممم
_: سلام لیدی
+: چه خوشتیپ شدییی
_: توهم خیلی جذاب شدی
رسیدن به رستوران
_: چی میخوری عزیزم؟
+: من یه استیک با شراب قرمز
_: اوکی... ببخشید(رو به گارسون)
گارسون: بفرمایید
_: ما دوتا استیک با شراب قرمز میخوایم
گارسون : بله حتما
داشتن غذا میخوردن که شوگا گف
_: ا.ت یه چیزی میخوام بگم بهت
+: اوهوم بگو
_: میگم ...
شوگا بلند شد انگشتر رو از جیبش درآورد[اسلاید سوم] و زانو زد
_: میشه با من ازدواج کنی؟ ... میخوام دیگه تا آخر عمر باهم باشیم
ا.ت هم بلند شد و با خوشحالی و البته شوک زده گفت
+: آرهههه آرههه
همو بغل کردن و ماچ کردن🙂....
عیدتون هم مبارک آنجلااا🙂💕🫂
سه سال بعد...
ا.ت ویو
ما الان سه ساله که با شوگا تو رابطه ایم همو خیلی هم دوس داریم.... اون همیشه منو میخندونه با هم خیلی خوشحالیم البته ناگفته نماند که یونا هم تا فهمید ما باهمیم دیوونه شد اما خب کی اهمیت میده؟ .... ما مدرسه رو تموم کردیم و الان دانشگاه میریم
شوگا ویو
امروز میخوام به ا.ت پیشنهاد ازدواج بدم خیلی دوسش دارم به خاطر همون یه نقشه دارم امشب میخوام واسه شام ببرمش یه رستوران و اونجا پیشنهاد بدم ... زنگ زدم به ا.ت بعد از چند تا بوق جواب داد
+: الو بله
_: سلام عشقم کجایی؟
+: سلاممم خونه خودمون داشتم فیلم میدیدم
_: آها میگم امشب میخوام ببرمت بیرون رستوران شام بخوریم
+: اوکیه
_: ساعت ۸ میام دنبالت
+: باشه مراقب خودت باش
_: توهم
و قط کرد
ا.ت ویو
ساعت ۵ بود بعد از اینکه فیلمم تموم شد رفتم تو تختم یکم خوابیدم بلند شدم ساعت ۷ بود یا خدا من دوساعت خوابیدم؟... رفتم یه دوش گرفتم اومد لباسم رو پوشیدم[اسلاید دوم] یه آرایش ملایم کردم موهای صافمو باز گذاشتم که دیدم شوگا زنگ زد و گفت دم دره ... رفتم پایین که دیدم وای خیلییی خوشتیپ شده بودددد
+: سلاممم
_: سلام لیدی
+: چه خوشتیپ شدییی
_: توهم خیلی جذاب شدی
رسیدن به رستوران
_: چی میخوری عزیزم؟
+: من یه استیک با شراب قرمز
_: اوکی... ببخشید(رو به گارسون)
گارسون: بفرمایید
_: ما دوتا استیک با شراب قرمز میخوایم
گارسون : بله حتما
داشتن غذا میخوردن که شوگا گف
_: ا.ت یه چیزی میخوام بگم بهت
+: اوهوم بگو
_: میگم ...
شوگا بلند شد انگشتر رو از جیبش درآورد[اسلاید سوم] و زانو زد
_: میشه با من ازدواج کنی؟ ... میخوام دیگه تا آخر عمر باهم باشیم
ا.ت هم بلند شد و با خوشحالی و البته شوک زده گفت
+: آرهههه آرههه
همو بغل کردن و ماچ کردن🙂....
عیدتون هم مبارک آنجلااا🙂💕🫂
۱۱.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.