پارت ۵ یاقوت آبی چشمانت

۵تا اسم نگفتید و منم از اسم هایی که گفتید استفاده نکردم شرمنده ولی کرم دارم🤣 قبل از شروع بگم معلوم نیست چه وقتایی بتونم پارت بدم اما احتمال پنج شنبه ها بدم البته اگه سرم شلوغ بشه شاید اونم نتونم بدم خب بریم برای داستان
____
_* یعنی چویا چش شده کونیکیدا/هوی مومیایی برای چی داری مردم رو آزار می دی ها مثلا ما عضو آژانسیم نباید بری سفارش مردم رو بدزدی (رو به چویا) آقا خیلی متاسفم ما پول شربت شما رو حساب می کنیم
چویا سرش رو بالا آورد+ نه نیازی نیست و ترجیح می دم چویا صدام کنید خب راستش من بهتر از هرکسی به این رفتار دازای عادت دارم
_معلوم هست اینجا چه خبر هویج تو تاحالا انقدر منطقی نبودی
/دازای مودب باششششش! چویا سان واقعا ازتون ممنونم که رفتار بیشرمانه این دراز رو درک می کنید و باعث شکستن پیمان صلح موقت نمی شید
+نیازی به این حرفا نیست(قبلا هم گفتم این علامت داره با خودش حرف می زنه) *هه فکر کردی اگه من به موری چیزی بگم از طرف آژانس بهم توهین شده کاری می کنه و صلح بی خیال میشه اصلا براش مهمه احمق حتی اگه چشمام رو از کاسه در بیارید براش بفرستید کاری نمی کنه وقتی دوباره ببینتم به دلیل ضعیف بودن مثل اون روز نحس شکنجم می کنه