bad girl p: 95
مین کیو: ووووا
مین کیو اومد دم گوشم اروم گف
مین کیو: راس میگفتی خیلی شبیه خرگوشه(اروم)
هانا: خرگوش چیه خوده خرگوشه
کوک: یاااا تو از من خرگوش تری
مین کیو: راس میگه خدایی خودتم خیلی شبیه خرگوشی
کوک: دیدی(😛)
هانا: به خودت زبون دربیار مردک بانی
مین کیو: مردکه بانی؟
هانا: ازونجاییکه من تو ساختن اسم خیلی کارم خوبه کوکم خیلی شبیه بانیه اسمشو گذاشتم مردکه بانی
مین کیو: عجب مخترع ای هستیا به منم میگفتی حرومیه کانگورو
کوک: حرومیه کانگورو؟(😂)
هانا:اااا بریم اسانسور اومد
خلاصع برگشتیم خونه کوک رف حموم منم از خستگی ولو شدم رو تخت از صب تا حالا پشت اون میزم دارم طرح میکشم پدرم درومد
کوک از حموم اومد بیرون تا اومد بیرون سریع رفتم داخل حموم
بعد 1 ساعت اومدم بیرون لباس پوشیدم موهامو خشک کردم که کوک اومد داخل اتاق
کوک: بلاخره اومدی زودباش بریم شام بخوریم دیر میشه
هانا: باشه
خواس بره بیرون
هانا: کوک وایسا
برگشت
کوک: جونم
هانا: بیا موهامو ببند حوصله ندارم
کوک: باشههه(لبخند)
اومد شونه رو برداش با کش رو ثشغول بستن موهام شد
هانا: بنظرت برم موهامو کوتاه کنم؟
کوک: عمرا حق نداری دس بشون بزنی
هانا: حوصلشونو ندارم
کوک: خودم هم شونشون میکنم هم میبندمشون کوتاشون نکن(کیوت)
هانا: جدی؟ قول دادیا
کوک: باشه قول دادم
هانا: قول انگشتی؟
کوک: باشه(قول انگشتی دادن)
کوک: تموم شد
ی نگا تو اینه به خودم کردم
هانا: وووا عالی بستیشون
کوک: معلومه
لپمو بوس کرد
هانا: بریم
رفتیم شام خوردیم رفتیم بار همیشگیمون
اسلاید 1و2 استایل هانا و کوک برا بار
مین کیو اومد دم گوشم اروم گف
مین کیو: راس میگفتی خیلی شبیه خرگوشه(اروم)
هانا: خرگوش چیه خوده خرگوشه
کوک: یاااا تو از من خرگوش تری
مین کیو: راس میگه خدایی خودتم خیلی شبیه خرگوشی
کوک: دیدی(😛)
هانا: به خودت زبون دربیار مردک بانی
مین کیو: مردکه بانی؟
هانا: ازونجاییکه من تو ساختن اسم خیلی کارم خوبه کوکم خیلی شبیه بانیه اسمشو گذاشتم مردکه بانی
مین کیو: عجب مخترع ای هستیا به منم میگفتی حرومیه کانگورو
کوک: حرومیه کانگورو؟(😂)
هانا:اااا بریم اسانسور اومد
خلاصع برگشتیم خونه کوک رف حموم منم از خستگی ولو شدم رو تخت از صب تا حالا پشت اون میزم دارم طرح میکشم پدرم درومد
کوک از حموم اومد بیرون تا اومد بیرون سریع رفتم داخل حموم
بعد 1 ساعت اومدم بیرون لباس پوشیدم موهامو خشک کردم که کوک اومد داخل اتاق
کوک: بلاخره اومدی زودباش بریم شام بخوریم دیر میشه
هانا: باشه
خواس بره بیرون
هانا: کوک وایسا
برگشت
کوک: جونم
هانا: بیا موهامو ببند حوصله ندارم
کوک: باشههه(لبخند)
اومد شونه رو برداش با کش رو ثشغول بستن موهام شد
هانا: بنظرت برم موهامو کوتاه کنم؟
کوک: عمرا حق نداری دس بشون بزنی
هانا: حوصلشونو ندارم
کوک: خودم هم شونشون میکنم هم میبندمشون کوتاشون نکن(کیوت)
هانا: جدی؟ قول دادیا
کوک: باشه قول دادم
هانا: قول انگشتی؟
کوک: باشه(قول انگشتی دادن)
کوک: تموم شد
ی نگا تو اینه به خودم کردم
هانا: وووا عالی بستیشون
کوک: معلومه
لپمو بوس کرد
هانا: بریم
رفتیم شام خوردیم رفتیم بار همیشگیمون
اسلاید 1و2 استایل هانا و کوک برا بار
۳.۹k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.