(پایان ما)
«پارت شش»
با این حرف چشمانم چهار تا میشود و به سمت کلاس میدوم.
یک صندلی بغل صندلیه من خالی است که روش یک کوله مشکی است و روی میزش یک سویشرت مشکی است اما هیچ پسری نیست.
احتمالا بیرون از کلاس است .
سریع موهایم را مرتب میکنم و مطمئن میشوم که تیپم خوب است .
سر جایم میشینم .
معلم همراه یک پسر وارد مدرسه میشود.
او همان بو است وانیل ، اقیانوس و یخ. میخواهم جیغ بزنم اما جلوی دهانم را میگیرم .
_خب عزیزم خودت رو معرفی کن.
بعد از حرف معلم چند لحظه صبر میکند و به همه یک نگاه میاندازد و تا به من میرسد خشکش میزند ولی چون موهایش کمی روی چشمانش است نمیتوانم ریکشن دقیقش را بفهمم .
با استرس میگوید :«سلام . کاونت هستم . مایک کاونت.
و بعد سر جایش مینشیند.
چی ؟! گفت اسمش مایکه!!!!
اما من فامیلی مایک سه سال پیش رو نمیدونم و جنا و رز هم نمیدونند.
برای همین امکان داره ما تو دنیا هزاران مایک داشته باشیم.
زنگ ها میگذرد و من به اون فکر میکنم .
کلاس آخر هم تمام میشود و زنگ خانه میرسد و من تصمیم را گرفتم.
...
*
*
*
*
*
*
*
به دلیل مریضی پارت رو دیر گذاشتم👌🤌✨
با این حرف چشمانم چهار تا میشود و به سمت کلاس میدوم.
یک صندلی بغل صندلیه من خالی است که روش یک کوله مشکی است و روی میزش یک سویشرت مشکی است اما هیچ پسری نیست.
احتمالا بیرون از کلاس است .
سریع موهایم را مرتب میکنم و مطمئن میشوم که تیپم خوب است .
سر جایم میشینم .
معلم همراه یک پسر وارد مدرسه میشود.
او همان بو است وانیل ، اقیانوس و یخ. میخواهم جیغ بزنم اما جلوی دهانم را میگیرم .
_خب عزیزم خودت رو معرفی کن.
بعد از حرف معلم چند لحظه صبر میکند و به همه یک نگاه میاندازد و تا به من میرسد خشکش میزند ولی چون موهایش کمی روی چشمانش است نمیتوانم ریکشن دقیقش را بفهمم .
با استرس میگوید :«سلام . کاونت هستم . مایک کاونت.
و بعد سر جایش مینشیند.
چی ؟! گفت اسمش مایکه!!!!
اما من فامیلی مایک سه سال پیش رو نمیدونم و جنا و رز هم نمیدونند.
برای همین امکان داره ما تو دنیا هزاران مایک داشته باشیم.
زنگ ها میگذرد و من به اون فکر میکنم .
کلاس آخر هم تمام میشود و زنگ خانه میرسد و من تصمیم را گرفتم.
...
*
*
*
*
*
*
*
به دلیل مریضی پارت رو دیر گذاشتم👌🤌✨
۸۱۸
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.