رمان اردیا پارت 9 رمان اردیا
«یک ماه بعد»
محمد:نیکا من خیلی هیجان زده ام پس ترجیح میدم دستاتو بگیرم
نیکا:باشه
وکیل:خانم نیکا فلاحی ایا شما با اقای محمد روشنفکر ازدواج میکنید
نیکا:بله
وکیل:اقای محمد روشنفکر ایا شما با خانم نیکا فلاحی ازدواج میکنید
محمد:بله
وکیل:تبریک میگم
«4ساعت بعد»
محمد:بفرما داخل نیکا خانم
نیکا:باشه
«ده دقیقه بعد»
محمد:میگم نیکا یه چیز میگم فقط دعوا نکن میزاری یه لحظه ببوسمت
نیکا:اول بگو چقد عاشقمی اون موقع از یک تا صد چند درصد
محمد:من تورو مث یه الماس فرض میکنم و بیشتر همه دوست دارم پس صد درصد دوست دارم حالا میزاری؟
نیکا:باشه حالا که گفتی صد درصد دو بار اگه پایین تر از صد بود یه بار
محمد:بیا جلوووو
نیکا:اومدم عشقم 💏💏
محمد:امشبم تو بغل خودم میخوابی باشه ؟
نیکا:باشه عشقم راستی صدام نکن نیکا بگو عشقم
محمد:چشم سلطان
نیکا:دیگه بریم بخوابیم
محمد:باشه عشقم
«رمان اردیا پارت9»
محمد:نیکا من خیلی هیجان زده ام پس ترجیح میدم دستاتو بگیرم
نیکا:باشه
وکیل:خانم نیکا فلاحی ایا شما با اقای محمد روشنفکر ازدواج میکنید
نیکا:بله
وکیل:اقای محمد روشنفکر ایا شما با خانم نیکا فلاحی ازدواج میکنید
محمد:بله
وکیل:تبریک میگم
«4ساعت بعد»
محمد:بفرما داخل نیکا خانم
نیکا:باشه
«ده دقیقه بعد»
محمد:میگم نیکا یه چیز میگم فقط دعوا نکن میزاری یه لحظه ببوسمت
نیکا:اول بگو چقد عاشقمی اون موقع از یک تا صد چند درصد
محمد:من تورو مث یه الماس فرض میکنم و بیشتر همه دوست دارم پس صد درصد دوست دارم حالا میزاری؟
نیکا:باشه حالا که گفتی صد درصد دو بار اگه پایین تر از صد بود یه بار
محمد:بیا جلوووو
نیکا:اومدم عشقم 💏💏
محمد:امشبم تو بغل خودم میخوابی باشه ؟
نیکا:باشه عشقم راستی صدام نکن نیکا بگو عشقم
محمد:چشم سلطان
نیکا:دیگه بریم بخوابیم
محمد:باشه عشقم
«رمان اردیا پارت9»
۱۲.۱k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.