♦️سناریو قسمت ۲♦️ پارت ۲
دایتان و کوروی با چشمانی براق و درخشنده که معلوم بود از خوشحالی بال درآورده اند گقتند« به تیم ما خوش آمدی ای می.» آنها تصمیم گرفتند هر روز ساعت چهار بعد از ظهر آنجا باشد البته بعضی وقتا هم ساعت پنج صبح آنجا باشند و بعضی وقتا هم شب زنده داری کنند . آی می و کوروی به خانه هایشان رفتند
دایتان هم به کتاب خانه ی چشمان دانش رفت کتاب خانه ی چشمان دانش در طبقه ی سوم مدرسه قرار داشت آنجا می شد از هر چیزی اطلاعات جم کرد و به هر سوالی پاسخ داد البته آسان نبود در آنجا حدود ۹۹۹٫۹۹۹٫۹۹۹٫۹۹۹٫۹۹۹٫ تا کتاب بود دایتان شصت وشیش تا کتاب را خواند بود حال نیز سی و نه کتاب قرض گرفت دایتان بلا فاصله به خانه رفت و شروع به مطالعه کرد او دنبال موسسه هایی برای قرار داد می گشت شاید برایتان سوال پیش بی آید چه موسسه هایی ؟چه قرار دادی ؟ ماجراجویی یک رویا نبود یا سرگرمی نبود بلکه یک شغل به حساب می آمد
برای ماجراجو شدن باید با یک موسسه قرار داد می بستی ( تقریباً شبیه کی پاپ خودمون 🙃) ماجراجویان ممکن بود باعث پیشرفت و گسترش و مشهوریت شوند و از طرفی ممکن بود باعث پسرفت و مسدود شدن یک موسسه شوند شاید دوباره برایتان سوال پیش آید منظورت از مسدود شدن چیه یعنی اگر ماجراجویان در بیشتر از دو معموریت گند بزنند و معموریت طبق برنامه پیش نرود و رویدادی اشتباه و حساب نشده پیش آید قطعاً موسسه از هر کاری مربوط به ماجراجویان و هر کاری که شامل موسسه ی ماجرا جویان شود مَن می شودند دایتان تمام قوانین ماجراجویان را حفظ کرد و سپس دنبال موسسه هایی برای قرار داد گشت از بین هشتاد موسسه سیزده تا برکنار شده بودند (مسدود به انجام کار ، همون مسدود) از بین شصت و هفت تا ۱۷تا شرایط سنی داشتند و قوانین اضافی برای مثال در سال فقط یک روز مرخصی و شرایط سنی بالای بیست و پنج سال و حقوق کمتری هم گرفته می شود آخه سه تا بچه ی سیزده ساله چطوری باید تو همچین موسسه ای عوض می شودند تازه آنها ساعت هشت شب تعطیل و ساعت شیش صبح شروع به کار می کردند این قطعا سختترین کاربرای کوروی بود چون او معمولاً خوابالو بودباقی مانده بود پنجاه از بین پنجاه تا پنج تا سترته ی منفی داشتند یعنی بجای اینکه مسدود شوند ستاره ی منفی میگرفتند و باید آنها را جبران می کرداندند و ریسک بالایی داشت که در همچین موسسه هایی قرار داد ببنندند چون ممکن بود مسدود شوند و مجبور به فرار داد با یک موسسه ی دیگر شوند کهاین پر دردسر ترین کار بود از بین چهل و پنج تا ای می پنج تا موسسه ای که قرارداد ساده و شرایط مناسب برای آن سه را داشتند انتخاب کرد
دایتان هم به کتاب خانه ی چشمان دانش رفت کتاب خانه ی چشمان دانش در طبقه ی سوم مدرسه قرار داشت آنجا می شد از هر چیزی اطلاعات جم کرد و به هر سوالی پاسخ داد البته آسان نبود در آنجا حدود ۹۹۹٫۹۹۹٫۹۹۹٫۹۹۹٫۹۹۹٫ تا کتاب بود دایتان شصت وشیش تا کتاب را خواند بود حال نیز سی و نه کتاب قرض گرفت دایتان بلا فاصله به خانه رفت و شروع به مطالعه کرد او دنبال موسسه هایی برای قرار داد می گشت شاید برایتان سوال پیش بی آید چه موسسه هایی ؟چه قرار دادی ؟ ماجراجویی یک رویا نبود یا سرگرمی نبود بلکه یک شغل به حساب می آمد
برای ماجراجو شدن باید با یک موسسه قرار داد می بستی ( تقریباً شبیه کی پاپ خودمون 🙃) ماجراجویان ممکن بود باعث پیشرفت و گسترش و مشهوریت شوند و از طرفی ممکن بود باعث پسرفت و مسدود شدن یک موسسه شوند شاید دوباره برایتان سوال پیش آید منظورت از مسدود شدن چیه یعنی اگر ماجراجویان در بیشتر از دو معموریت گند بزنند و معموریت طبق برنامه پیش نرود و رویدادی اشتباه و حساب نشده پیش آید قطعاً موسسه از هر کاری مربوط به ماجراجویان و هر کاری که شامل موسسه ی ماجرا جویان شود مَن می شودند دایتان تمام قوانین ماجراجویان را حفظ کرد و سپس دنبال موسسه هایی برای قرار داد گشت از بین هشتاد موسسه سیزده تا برکنار شده بودند (مسدود به انجام کار ، همون مسدود) از بین شصت و هفت تا ۱۷تا شرایط سنی داشتند و قوانین اضافی برای مثال در سال فقط یک روز مرخصی و شرایط سنی بالای بیست و پنج سال و حقوق کمتری هم گرفته می شود آخه سه تا بچه ی سیزده ساله چطوری باید تو همچین موسسه ای عوض می شودند تازه آنها ساعت هشت شب تعطیل و ساعت شیش صبح شروع به کار می کردند این قطعا سختترین کاربرای کوروی بود چون او معمولاً خوابالو بودباقی مانده بود پنجاه از بین پنجاه تا پنج تا سترته ی منفی داشتند یعنی بجای اینکه مسدود شوند ستاره ی منفی میگرفتند و باید آنها را جبران می کرداندند و ریسک بالایی داشت که در همچین موسسه هایی قرار داد ببنندند چون ممکن بود مسدود شوند و مجبور به فرار داد با یک موسسه ی دیگر شوند کهاین پر دردسر ترین کار بود از بین چهل و پنج تا ای می پنج تا موسسه ای که قرارداد ساده و شرایط مناسب برای آن سه را داشتند انتخاب کرد
۱.۸k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.