وقتی پریودی و اعصاب نداری...p2(آخر)
#سناریو #استری_کیدز #جونگین #هیونجین #فلیکس #هان #لینو #بنگچان #چانگبین
÷تو واقعا ازم متنفری؟
از حالت چهرش کاملا مشخص بود که ناراحته. انگار اون حرفت مثل یه تیری بود که به قلبش زده شده بود؛ اما تو نمیدونستی اون حرف رو شنیده، با تعجب نگاهش کردی.
× چ...چی؟
÷ خودت بلند داد زدی و گفتی که...
با قرار دادن لبات روی لباش حرفشو قطع کردی. بوسه طولانی ای بود و طوری انجامش میدادین انگار مدت ها از هم دور بودین و تازه به هم رسیدین. بعد از چند دقیقه از هم جدا شدین، دستاتو قاب صورتش کردی و چشماتو به چشمای قشنگش دوختی.
× من بیشتر از هر چیزی دوست دارم لیکسی.
لبخندی زد و یکم سرخ شد
× و اون حرفا... آه خودتم میدونی حقیقت نداره.
یکم ازش فاصله گرفتی اما با قرار دادن دستاش دور کمرت دوباره بدناتون رو بهم چسبوند.
÷ میدونم اما میخواستم مطمئن بشم
خنده ای کردی...
÷ دوستت دارم، فرشته کوچولو من
÷تو واقعا ازم متنفری؟
از حالت چهرش کاملا مشخص بود که ناراحته. انگار اون حرفت مثل یه تیری بود که به قلبش زده شده بود؛ اما تو نمیدونستی اون حرف رو شنیده، با تعجب نگاهش کردی.
× چ...چی؟
÷ خودت بلند داد زدی و گفتی که...
با قرار دادن لبات روی لباش حرفشو قطع کردی. بوسه طولانی ای بود و طوری انجامش میدادین انگار مدت ها از هم دور بودین و تازه به هم رسیدین. بعد از چند دقیقه از هم جدا شدین، دستاتو قاب صورتش کردی و چشماتو به چشمای قشنگش دوختی.
× من بیشتر از هر چیزی دوست دارم لیکسی.
لبخندی زد و یکم سرخ شد
× و اون حرفا... آه خودتم میدونی حقیقت نداره.
یکم ازش فاصله گرفتی اما با قرار دادن دستاش دور کمرت دوباره بدناتون رو بهم چسبوند.
÷ میدونم اما میخواستم مطمئن بشم
خنده ای کردی...
÷ دوستت دارم، فرشته کوچولو من
۳۶.۸k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.