جمهوری اسلامی ایران
#جمهوری_اسلامی_ایران
وقتی خیلی ف&اکیه
pt۲
&:اوووووو
ا.ت:موندم چی بپوشم
& حالا شب بهش فکر میکنیم،اوکی
ا.ت اوکی
شب شده پر ستاره ... چیز شب شده و نیم داره به ا.ت زنگ میزنه
ن:سلام خانم ا.ت ما تا یک و نیم ساعت دیگه میایم دنبالتون
ا.ت:عااا اوکی من سریع اماده میشم
ویو ا.ت
واااییییی حالا چیکار کنممممم انی هم که الان نیستششششششش
باید یه کاری رو خودم انجام بدم
اتمام ویو ات
میخوام خلاصه کنم چون ساعت ۲ونیم شبه و باید ساعت شیش برم مدرسه😑😭😭😭
ا.ت یه لباس زرشکی میپوشه و یه ارایش نسبتا غلیظ
توی پارت بعد عکس قیافه ا.ت و لباسشو میزارم
ا.ت:اوفف چه جیگری شدمااا،خب یه زنگ به اقای نیم بزنم...عااا الو اقای نیم من اماده ام بیاین دنبالم
(چقد اماده خور😑)
بعد از ده دقیقه میرسن
ن:الو خانم ا.ت ما رسیدیم لطفا بیاید پایین
ا.ت:الو،بله الان میام
ا.ت سوار ماشین میشه و مرن به خونه کوک....
بعد از چند دقیقه میرسن و وارد خونه میشن
ا.ت:اوهااا این خونه چه خفنههههه
کوک سر میز منتظر ا.ت هست
ک:اوو خانم ا.ت خیلی معرکه شدید
ا.ت با دیدن کوک هول میکنه
ا.ت:خ خیلی ممنون(اضطراب و لکنت)
ک:لطفا بشین
میشینن و اقای هانول (خدمتکار کوک) غذاذهارو روی میز میچینه)
بچها این پارت اسمات هستش😈😈😈و کوک قرا چیده که توی غذا ها داروی بیهوشی بریزه و ا.ت رو اره دیگه حالا خودتون ببینید
ا.ت:عهه اقای جئون
ک:مگه نگفتم کوک صدام کن؟
ا.ت:او ببخشید خواستم بگم که واقعا لازم نبود این همه زحمت بکشین
ک:نه بابا چه زحمتی😅
خب شروع کنیم؟
ا.ت:بفرمایید
ا.ت یه کم از غذا رو میخوره و کوک فقط ادا شو در میاره
ک:ا.ت حالت خوبه
ا.ت:اره من خوبم و یهو بیهوش میشه
و وقتی بیدار میشه میبینه تو یه اتاقه که کوک جلوش نشسته
ویو ا.ت
بعد از اینکه غذا هارو خوردم یهو بیهوش شدم و دیگه نمیدونم چه اتفاقی افتاد و وقتی بیدار شدم دیدم کوک جلوم بایه لیوان نصفه ویسکی جلوم نشسته و دستامو به تخت بسته
اتمام ویو ا.ت
ک:میبینم بهوش اومدی
ا.ت:اینجا چخبره ولم کن(ترس)
ک: به همین راحتی هام ازاد نمیشی بیبی گرل
ادامه دارد......
اینم شرایط نداره ولی پارت بعدی شرایط داره
وقتی خیلی ف&اکیه
pt۲
&:اوووووو
ا.ت:موندم چی بپوشم
& حالا شب بهش فکر میکنیم،اوکی
ا.ت اوکی
شب شده پر ستاره ... چیز شب شده و نیم داره به ا.ت زنگ میزنه
ن:سلام خانم ا.ت ما تا یک و نیم ساعت دیگه میایم دنبالتون
ا.ت:عااا اوکی من سریع اماده میشم
ویو ا.ت
واااییییی حالا چیکار کنممممم انی هم که الان نیستششششششش
باید یه کاری رو خودم انجام بدم
اتمام ویو ات
میخوام خلاصه کنم چون ساعت ۲ونیم شبه و باید ساعت شیش برم مدرسه😑😭😭😭
ا.ت یه لباس زرشکی میپوشه و یه ارایش نسبتا غلیظ
توی پارت بعد عکس قیافه ا.ت و لباسشو میزارم
ا.ت:اوفف چه جیگری شدمااا،خب یه زنگ به اقای نیم بزنم...عااا الو اقای نیم من اماده ام بیاین دنبالم
(چقد اماده خور😑)
بعد از ده دقیقه میرسن
ن:الو خانم ا.ت ما رسیدیم لطفا بیاید پایین
ا.ت:الو،بله الان میام
ا.ت سوار ماشین میشه و مرن به خونه کوک....
بعد از چند دقیقه میرسن و وارد خونه میشن
ا.ت:اوهااا این خونه چه خفنههههه
کوک سر میز منتظر ا.ت هست
ک:اوو خانم ا.ت خیلی معرکه شدید
ا.ت با دیدن کوک هول میکنه
ا.ت:خ خیلی ممنون(اضطراب و لکنت)
ک:لطفا بشین
میشینن و اقای هانول (خدمتکار کوک) غذاذهارو روی میز میچینه)
بچها این پارت اسمات هستش😈😈😈و کوک قرا چیده که توی غذا ها داروی بیهوشی بریزه و ا.ت رو اره دیگه حالا خودتون ببینید
ا.ت:عهه اقای جئون
ک:مگه نگفتم کوک صدام کن؟
ا.ت:او ببخشید خواستم بگم که واقعا لازم نبود این همه زحمت بکشین
ک:نه بابا چه زحمتی😅
خب شروع کنیم؟
ا.ت:بفرمایید
ا.ت یه کم از غذا رو میخوره و کوک فقط ادا شو در میاره
ک:ا.ت حالت خوبه
ا.ت:اره من خوبم و یهو بیهوش میشه
و وقتی بیدار میشه میبینه تو یه اتاقه که کوک جلوش نشسته
ویو ا.ت
بعد از اینکه غذا هارو خوردم یهو بیهوش شدم و دیگه نمیدونم چه اتفاقی افتاد و وقتی بیدار شدم دیدم کوک جلوم بایه لیوان نصفه ویسکی جلوم نشسته و دستامو به تخت بسته
اتمام ویو ا.ت
ک:میبینم بهوش اومدی
ا.ت:اینجا چخبره ولم کن(ترس)
ک: به همین راحتی هام ازاد نمیشی بیبی گرل
ادامه دارد......
اینم شرایط نداره ولی پارت بعدی شرایط داره
۱۰۷
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.