تک پارتی(درخواستی)
#تکپارتی #تک_پارتی
#درخواستی
#لینو
♡وقتی حاظره هر کاری برای
بودنت انجام بده...¿
علامت ا.ت+ علامت لینو_
ویو یورآ(من)؛
دوباره به صورتش مظلوم،ناراحت و خستگیش نگاه کردی معلوم بود دوباره بعد از کلی اجرا امده تا دوباره کارای هر روزشو تکرار کنه،بازم بگه عاشقته،بازم بگه بدون تو نمیتونه،بازم گریه کنه و از دیروز بیشتر نابود شه..
تو خیلی دلیل داشتی و مهم ترین دلیلت هم اختلاف سنیتون بود ملیتو میتونستی بیخال شی ولی سنتون رو نه!
هوف بلندی کشیدی و دوباره خودتو آماده کردی که ردش کنی ولی با قطره اشکی که از چشاش چکید خفت کرد..
_میخوای چیکار کنم بمونی هوم؟
نمیتونستی حرفی بزنی چون اینبار اگه بازم ردش میکردی ممکن بود بلایی سر خودش بیاره پس تصمیم گرفتی سکوت کنی!
_دنیا رو زیر پات بریزم باهام میمونی؟
این پسر دیونه تو شده و تو نمیتونستی چیکار کنی!
_اصلا جلوت زانو بزنم قبولم میکنی؟
بعد اتمام حرفش واقفا جلوت زانو زد و دستاشو التماس آور جلو صورتش گرفت..
_بگو دیگه بگو چیکار کنم بمونی؟بگو چیکار کنم مال من شی؟
بغضت گرفته بود و داشتی زورتو میزدی بغضتو لو ندی..
_قول میدم نمیذارم گریع کنی قول میدم توهینی بهت نمیرسه هرجا دوست داشتی میری و از هرجا بدت میاد نمیریم..هر چی خواستی انجام بدیم از هرچی بدت میاد انجام ندیم من قول میدم مرد مورد علاقت بشم عاشقت شم بهت آسیب نزنم قید همه رو میزنم به جز تو...
دیگه طاقت حرفای قشنگشو نداشتی پس پیشش نشستی و محکم به بغلت کشیدیش..
متعجب از کارت وایستاده و هیچکاری نمیکرد..
با بغض خندیدی و آروم دم گوشش زمزمه کردی:باشه قبول میشم مال تو...
تورو زود از خودش جدا کرد و با چشای اشکی و ذوق زده اش پرسید:واقعا میگی فرشته ام؟واقعاا؟؟این یه خواب نیست مگه نه؟
سرتو به دو طرف منفی تکون دادی که محکم تورو به بغلش کشید و پس از مدت ها بوی تو به مشامش برخورد..
_حاظرم کل زندگیمو از دست بدم تا یه بار دیگه این بو رو به مشامم بکشم!
خندیدی و ازش جدا شدی..
چند لحظه ای به چشات خیره شد ولی خیلی زود چشاشو به لبات قفل زد ولی زود دوباره به چشات زل زد چون فک میکرد که تو اینکارو دوست نداری..
خندیدی و خودت دست به کار شدی و لباتو آروم به لباش چسبوندی..
بوسه کوتاهی به لبش زده و ازش جدا شدی..
خمار و با خوشحالی به لبات خیره شده بود لباشو به کمترین فاصله لبت رسوند و آروم زمزمه کرد:میتونم طعمشون کنم؟
خندیدی و آروم گفتی:اره..
بدون مقدمه ای لباشو محکم به لبات کبوند و بوسه عمیق برای رفع نیاز دلش شروع کرد..
. . . The end . . .
#نوشتهِ_یورآ
#درخواستی
#لینو
♡وقتی حاظره هر کاری برای
بودنت انجام بده...¿
علامت ا.ت+ علامت لینو_
ویو یورآ(من)؛
دوباره به صورتش مظلوم،ناراحت و خستگیش نگاه کردی معلوم بود دوباره بعد از کلی اجرا امده تا دوباره کارای هر روزشو تکرار کنه،بازم بگه عاشقته،بازم بگه بدون تو نمیتونه،بازم گریه کنه و از دیروز بیشتر نابود شه..
تو خیلی دلیل داشتی و مهم ترین دلیلت هم اختلاف سنیتون بود ملیتو میتونستی بیخال شی ولی سنتون رو نه!
هوف بلندی کشیدی و دوباره خودتو آماده کردی که ردش کنی ولی با قطره اشکی که از چشاش چکید خفت کرد..
_میخوای چیکار کنم بمونی هوم؟
نمیتونستی حرفی بزنی چون اینبار اگه بازم ردش میکردی ممکن بود بلایی سر خودش بیاره پس تصمیم گرفتی سکوت کنی!
_دنیا رو زیر پات بریزم باهام میمونی؟
این پسر دیونه تو شده و تو نمیتونستی چیکار کنی!
_اصلا جلوت زانو بزنم قبولم میکنی؟
بعد اتمام حرفش واقفا جلوت زانو زد و دستاشو التماس آور جلو صورتش گرفت..
_بگو دیگه بگو چیکار کنم بمونی؟بگو چیکار کنم مال من شی؟
بغضت گرفته بود و داشتی زورتو میزدی بغضتو لو ندی..
_قول میدم نمیذارم گریع کنی قول میدم توهینی بهت نمیرسه هرجا دوست داشتی میری و از هرجا بدت میاد نمیریم..هر چی خواستی انجام بدیم از هرچی بدت میاد انجام ندیم من قول میدم مرد مورد علاقت بشم عاشقت شم بهت آسیب نزنم قید همه رو میزنم به جز تو...
دیگه طاقت حرفای قشنگشو نداشتی پس پیشش نشستی و محکم به بغلت کشیدیش..
متعجب از کارت وایستاده و هیچکاری نمیکرد..
با بغض خندیدی و آروم دم گوشش زمزمه کردی:باشه قبول میشم مال تو...
تورو زود از خودش جدا کرد و با چشای اشکی و ذوق زده اش پرسید:واقعا میگی فرشته ام؟واقعاا؟؟این یه خواب نیست مگه نه؟
سرتو به دو طرف منفی تکون دادی که محکم تورو به بغلش کشید و پس از مدت ها بوی تو به مشامش برخورد..
_حاظرم کل زندگیمو از دست بدم تا یه بار دیگه این بو رو به مشامم بکشم!
خندیدی و ازش جدا شدی..
چند لحظه ای به چشات خیره شد ولی خیلی زود چشاشو به لبات قفل زد ولی زود دوباره به چشات زل زد چون فک میکرد که تو اینکارو دوست نداری..
خندیدی و خودت دست به کار شدی و لباتو آروم به لباش چسبوندی..
بوسه کوتاهی به لبش زده و ازش جدا شدی..
خمار و با خوشحالی به لبات خیره شده بود لباشو به کمترین فاصله لبت رسوند و آروم زمزمه کرد:میتونم طعمشون کنم؟
خندیدی و آروم گفتی:اره..
بدون مقدمه ای لباشو محکم به لبات کبوند و بوسه عمیق برای رفع نیاز دلش شروع کرد..
. . . The end . . .
#نوشتهِ_یورآ
۱۱.۴k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.