چند پارتی... درخواستی...
¥پارت ۴¥
د: خطر از بیخ گوشتون رد شد؟
=یعنی...یعنی حالش خوبه؟
د: بله اما اوضاع جسمی خوبی ندارند
_ممنونم
دکتر رفت و ا.ت رو بردن تو اتاق
پدر ۴ ساعت پلکم نزد تا ا.ت بهوش بیاد...
=ا.ت...ا.ت
وقتی ابجی چشماشو باز کرد با ذوق زدگی رفتم بالا سرش و بابا همچنان اشک میریخت
_خوبی ا.ت؟
رنگ به روش نبود سریع رفتم دکترو خبر کنم...
[ویو ا.ت]
اصلا جون نداشتم...حالم خوب نبود... پدر شروع کرد صحبت کردن درمورد اتافاقاتی که افتاده...
ناخواسته یا شایدم از درد اشکی از چشمام سرازیر شد که پدرم با انگشتش پاکش کرد...
لبخندی پر درد زدم تا پدر خوشحال بشه...
بنظرم هم پدرم و هم من و هم سوهو با حس ازادی و خوشحالی پس از ۲ هفته به خونه برگشتیم...
+.....فک کنننن! اصن نفهمیدما شترقققق ماشینه زد بهم😂
_ابجی مورمور شدم کجاش خنده داره؟
+قیافت🤣🤣^داره جر میخوره^
_بخیه هات باز شد نندازی تقصیر من ها
+نترس چیزی نمیشه
=بچه هااااا پاشین بیاین سر میز غذا بخوریم...
_______/________//_________////________///////
[ویو ادمین]
خلاصه که نامجون زنشو طلاق داد و این خواهرو برادرم امتحاناشونو به خوبی پاس کردن(خوبه تجدید نشدن😂) و به خوبیو خوشی پیش هم زندگی کردند...
.....خب دیگه پایان....
د: خطر از بیخ گوشتون رد شد؟
=یعنی...یعنی حالش خوبه؟
د: بله اما اوضاع جسمی خوبی ندارند
_ممنونم
دکتر رفت و ا.ت رو بردن تو اتاق
پدر ۴ ساعت پلکم نزد تا ا.ت بهوش بیاد...
=ا.ت...ا.ت
وقتی ابجی چشماشو باز کرد با ذوق زدگی رفتم بالا سرش و بابا همچنان اشک میریخت
_خوبی ا.ت؟
رنگ به روش نبود سریع رفتم دکترو خبر کنم...
[ویو ا.ت]
اصلا جون نداشتم...حالم خوب نبود... پدر شروع کرد صحبت کردن درمورد اتافاقاتی که افتاده...
ناخواسته یا شایدم از درد اشکی از چشمام سرازیر شد که پدرم با انگشتش پاکش کرد...
لبخندی پر درد زدم تا پدر خوشحال بشه...
بنظرم هم پدرم و هم من و هم سوهو با حس ازادی و خوشحالی پس از ۲ هفته به خونه برگشتیم...
+.....فک کنننن! اصن نفهمیدما شترقققق ماشینه زد بهم😂
_ابجی مورمور شدم کجاش خنده داره؟
+قیافت🤣🤣^داره جر میخوره^
_بخیه هات باز شد نندازی تقصیر من ها
+نترس چیزی نمیشه
=بچه هااااا پاشین بیاین سر میز غذا بخوریم...
_______/________//_________////________///////
[ویو ادمین]
خلاصه که نامجون زنشو طلاق داد و این خواهرو برادرم امتحاناشونو به خوبی پاس کردن(خوبه تجدید نشدن😂) و به خوبیو خوشی پیش هم زندگی کردند...
.....خب دیگه پایان....
۴.۲k
۲۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.