زمانی ک دستان گرمت دستان سردم را در آغوش گرفت
زمانی ک دستان گرمت دستان سردم را در آغوش گرفت
گرمیش را ب تمام نقاط بدنم منتقل کرد
حتی قلبی ک سال ها بود از سرمایش کسی جرعت نزدیک شدن ب او را نداشت
اما
باید میدانستم نباید در ان گرمای زیبا حل شوم باید میدانستم دستان تو سرد نخواهد شد اما رها؟ رها خواهد شد دور خاهد شد
رکب خوردم
کی انتظارش را داشت؟
کی فکرش را میکرد کسی بتواند ب من رکب زند
ان هم با گرمایش ؟ گرما دیگر برای من دم دستی بود !
منی ک گرمای جهنم را برای خود داشتم
گرما میخاستم چیکار؟
چگونه خام گرمای دستان تو شدم
ک اکنون ک وسط جهنمم ایستادع ام و گرمایش بدنم را ب اتش میکشاند ولی کمی ان گرما ب قلبم منتقل نمیشد
میتوانی دوبارع ان کار را انجام دهی ؟
حس میکنم دیگر نمیتوانم بدون ان!
گرمیش را ب تمام نقاط بدنم منتقل کرد
حتی قلبی ک سال ها بود از سرمایش کسی جرعت نزدیک شدن ب او را نداشت
اما
باید میدانستم نباید در ان گرمای زیبا حل شوم باید میدانستم دستان تو سرد نخواهد شد اما رها؟ رها خواهد شد دور خاهد شد
رکب خوردم
کی انتظارش را داشت؟
کی فکرش را میکرد کسی بتواند ب من رکب زند
ان هم با گرمایش ؟ گرما دیگر برای من دم دستی بود !
منی ک گرمای جهنم را برای خود داشتم
گرما میخاستم چیکار؟
چگونه خام گرمای دستان تو شدم
ک اکنون ک وسط جهنمم ایستادع ام و گرمایش بدنم را ب اتش میکشاند ولی کمی ان گرما ب قلبم منتقل نمیشد
میتوانی دوبارع ان کار را انجام دهی ؟
حس میکنم دیگر نمیتوانم بدون ان!
۳.۰k
۰۹ آبان ۱۴۰۱