part1🤍 My eternal angel🖇
تهیونگ: + ا.ت:- م.ت: ✓ پ.ت:@ ادمین:*
نامی:& جین: ~ شوگا: ٪ جی هوپ: # جیمین: π
جونگ کوک: ×
+خرس گنده پاشو دگه یساعته دارم صدات میزنم
-چی میگی خره
+پاشو وگرنه روت اب میریزم
-....
*اب رو روش خالی میکنه
-عین برق کرفته ها پاشدم
-عوضییییی بهت پیشنههاد میدم فرار کنی
+وضعیت قرمزه الفراررر😂😂
*سه دور همو دنبال کردن 😂
شب:
✓@: دخترم، پسرم بیاین پایین 😐
-گاو اوما و اپا دارن صدامون مکنن
+پشو از جلو چشام خفه شو فق
*میرن پایین
✓خب دخترم منو اپات یه تصمیم گرفتیم
@. دخترم تصمیم کرفتم که تو ازدواج کنی با یه کسی
*ات بغض میکنه
-ولی من هق.... نمیخوام.... ازدواج.. هق کنم
@ولی مجبوری
+یعنی چی اپا من نمیخام ات ازدواج کنه
ات زار زار گریه میکرد تهیونگ براید استایل بقلش کرد
وبردش بالا ات انقد گریه کرد که خابش برد
ته رفت تو اتاق ات و شرو کرد به جمع لباسای ات لباس
زیراشو و لباس گرم لباس سرد... جمع کرد لوازم مورد
نیازشم ورداشت لباسای خودشم جمع کرد و ساعت
دوشب وقتی که همه خاب بودن زنگ زد به جیمین کف
میخاد بیاد خابگاه با ات
راه افتادن و رفتن خابگاه ساعت ۳شب بود
با هم سلام و علیک کردن
× خب ات میخای کجا بخابی
-تو اتاق ته تا فردا
*رفتن خابیدن مکالمه ات و وی تو اتاق
+ات خعلی نگرانم دیگ نمیریم پیش بابا اینا همینجا میمونیم
-تهیونگ نمیشه که من یه مدت کار مکنم میرم خونه اجاره میکنم
+عمرا بزارم اجی کوچولو
-خب بابا فعلا بگیر بخاب
+شب بخیر فسقلی
*ات رو بغل میکنه
+شب بخیر داداشی
نامی:& جین: ~ شوگا: ٪ جی هوپ: # جیمین: π
جونگ کوک: ×
+خرس گنده پاشو دگه یساعته دارم صدات میزنم
-چی میگی خره
+پاشو وگرنه روت اب میریزم
-....
*اب رو روش خالی میکنه
-عین برق کرفته ها پاشدم
-عوضییییی بهت پیشنههاد میدم فرار کنی
+وضعیت قرمزه الفراررر😂😂
*سه دور همو دنبال کردن 😂
شب:
✓@: دخترم، پسرم بیاین پایین 😐
-گاو اوما و اپا دارن صدامون مکنن
+پشو از جلو چشام خفه شو فق
*میرن پایین
✓خب دخترم منو اپات یه تصمیم گرفتیم
@. دخترم تصمیم کرفتم که تو ازدواج کنی با یه کسی
*ات بغض میکنه
-ولی من هق.... نمیخوام.... ازدواج.. هق کنم
@ولی مجبوری
+یعنی چی اپا من نمیخام ات ازدواج کنه
ات زار زار گریه میکرد تهیونگ براید استایل بقلش کرد
وبردش بالا ات انقد گریه کرد که خابش برد
ته رفت تو اتاق ات و شرو کرد به جمع لباسای ات لباس
زیراشو و لباس گرم لباس سرد... جمع کرد لوازم مورد
نیازشم ورداشت لباسای خودشم جمع کرد و ساعت
دوشب وقتی که همه خاب بودن زنگ زد به جیمین کف
میخاد بیاد خابگاه با ات
راه افتادن و رفتن خابگاه ساعت ۳شب بود
با هم سلام و علیک کردن
× خب ات میخای کجا بخابی
-تو اتاق ته تا فردا
*رفتن خابیدن مکالمه ات و وی تو اتاق
+ات خعلی نگرانم دیگ نمیریم پیش بابا اینا همینجا میمونیم
-تهیونگ نمیشه که من یه مدت کار مکنم میرم خونه اجاره میکنم
+عمرا بزارم اجی کوچولو
-خب بابا فعلا بگیر بخاب
+شب بخیر فسقلی
*ات رو بغل میکنه
+شب بخیر داداشی
۳۰.۹k
۳۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.