my dumb cousin " ¹³ "
پسرعموی خنگ من🐛🔫
پارت سیزدهم.
هوف تموم شد...چرا وقتی بیداره خشنه ولی وقتی خوابه انقد کیوته..هیم..
آیششش چی داری میگی دختر این کجاش کیوته..هوف منم برم بخوابم؛
میخواستم برم که دستم کشیده شد
کوک:میشه..نری
هن!؟این الان به من گفت نرم..میگم که زیاد خورده.
هوف حالا اشکال نداره یه چند دقیقه پیشش میمونم وقتی خوابیده میرم.
رفتم سمتش و کنارش دراز کشیدم که منو به بغل خودش کشید..هی میخواستم ازش جدا بشم ولی اون پر زور تر از این حرفا بود.
دیگه خسته شدم...چشمام کمکم بسته شد وآخرین چیزی که دیدم فقط سیاهی بود!
"صبح ساعت ۷"
با گرمیه گردنم چشمامو آروم باز کردم
آروم برگشتم که دیدم صورت کوک تو گردنم
جوری که نفساش میخورد به گردنم
دستش دور کمرم بود و پاهامو با پاهاش قفل کرده بود":
فااک..چقد نفساش داغه..خب معلومه پس مگ سرده
"یکم سرشو بردم عقب..
چقد خوشگله-
موهاشو از جلو چشماش کنار زدم":
وییی چقد کیوته...این حجم از زیباییشو نمیتونم..
کوک:که نمیتونی..
ا.ت: ......
سخنی موجود نمیباشد.
هیم..
پارت سیزدهم.
هوف تموم شد...چرا وقتی بیداره خشنه ولی وقتی خوابه انقد کیوته..هیم..
آیششش چی داری میگی دختر این کجاش کیوته..هوف منم برم بخوابم؛
میخواستم برم که دستم کشیده شد
کوک:میشه..نری
هن!؟این الان به من گفت نرم..میگم که زیاد خورده.
هوف حالا اشکال نداره یه چند دقیقه پیشش میمونم وقتی خوابیده میرم.
رفتم سمتش و کنارش دراز کشیدم که منو به بغل خودش کشید..هی میخواستم ازش جدا بشم ولی اون پر زور تر از این حرفا بود.
دیگه خسته شدم...چشمام کمکم بسته شد وآخرین چیزی که دیدم فقط سیاهی بود!
"صبح ساعت ۷"
با گرمیه گردنم چشمامو آروم باز کردم
آروم برگشتم که دیدم صورت کوک تو گردنم
جوری که نفساش میخورد به گردنم
دستش دور کمرم بود و پاهامو با پاهاش قفل کرده بود":
فااک..چقد نفساش داغه..خب معلومه پس مگ سرده
"یکم سرشو بردم عقب..
چقد خوشگله-
موهاشو از جلو چشماش کنار زدم":
وییی چقد کیوته...این حجم از زیباییشو نمیتونم..
کوک:که نمیتونی..
ا.ت: ......
سخنی موجود نمیباشد.
هیم..
۴.۲k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.