𝐼 𝑤𝑖𝑠ℎ 𝑡ℎ𝑒 𝑙𝑖𝑒𝑠 𝑤𝑒𝑟𝑒 𝑡𝑟𝑢𝑒
𝐼 𝑤𝑖𝑠ℎ 𝑡ℎ𝑒 𝑙𝑖𝑒𝑠 𝑤𝑒𝑟𝑒 𝑡𝑟𝑢𝑒
p:𝟕ادامه
برگشت به اتاق جونگکوک و طرح ها رو که پخش و پلا شده بودن یکی یکی جمع کرد. همزمان داشت با خودش حرف میزد." ولی لئیس من آقای جئونه"(اداشو در میاره)
صدای خنده ی جونگکوک ا/ت رو به خودش میاره و براش یاد آوری میشه که اونم توی اتاقه.
جونگکوک:" انگار خیلی عصبی شدی"
ا/ت با صدای نسبتا بلندی داد زد:" نخیر خیلی ام خونسرد و آرومم"
جونگکوک:" بل بله دارم میبینم"
﹏﹏﹏﹏﹏﹏
جونگکوک با هر قدمی که بر میداشت توجه ها بیشتر طرفش جلب میشدن و همه جذب اون میشدن، هیچکس نمیتونست نگاهش رو از جونگکوک برداره، اون واقعا برای همه جذاب بود. و این مهم نبود که کجا و در چه شرایطیه.
سمت اتاق ا/ت میرفت، کارمندای دختر وقتی اون رو میدیدن تحت تاثیر قرار میگرفتن و بهم دیگه نگاه میکردن، هرکدوم دلشون میخواست به جونگکوک نزدیک بشن و شانس خودشون رو امتحان کنن.
ولی جونگکوک به کسی اهمیت نمیداد، شاید چهره واقعیش اینه و فقط مجبوره جلوی ا/ت یکم از غرور و رفتار سردش بگذره.
وارد اتاق شد؛ ا/ت هم برای چند لحظه تحت تاثیرش قرار گرفت و همه چیزو یادش رفت." ب-ببخشید بفرما بشین، الان میگم پرونده ها رو بیارن"
بعد از تموم شدن کارشون ا/ت متوجه شد که امشب باید اضافه کاری انجام بدن که ممکن بود خیلی طول بکشه.
جونگکوک خونه خودش رو پیشنهاد داد البته پیشنهاد که نه تنها گزینه بود. ا/ت با فکر کردن فراوان خلاصه قبول کرد، چاره بهتری نداشت.
با ماشین جونگکوک رفتن، وارد شدن و ا/ت یه جایی واسه نشستن پیدا کرد همه ی کاغذا و چیز میزای دستشم گذاشت روی میز جلوش. خلاصه کار کردن رو شروع کردن.
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
p:𝟕ادامه
برگشت به اتاق جونگکوک و طرح ها رو که پخش و پلا شده بودن یکی یکی جمع کرد. همزمان داشت با خودش حرف میزد." ولی لئیس من آقای جئونه"(اداشو در میاره)
صدای خنده ی جونگکوک ا/ت رو به خودش میاره و براش یاد آوری میشه که اونم توی اتاقه.
جونگکوک:" انگار خیلی عصبی شدی"
ا/ت با صدای نسبتا بلندی داد زد:" نخیر خیلی ام خونسرد و آرومم"
جونگکوک:" بل بله دارم میبینم"
﹏﹏﹏﹏﹏﹏
جونگکوک با هر قدمی که بر میداشت توجه ها بیشتر طرفش جلب میشدن و همه جذب اون میشدن، هیچکس نمیتونست نگاهش رو از جونگکوک برداره، اون واقعا برای همه جذاب بود. و این مهم نبود که کجا و در چه شرایطیه.
سمت اتاق ا/ت میرفت، کارمندای دختر وقتی اون رو میدیدن تحت تاثیر قرار میگرفتن و بهم دیگه نگاه میکردن، هرکدوم دلشون میخواست به جونگکوک نزدیک بشن و شانس خودشون رو امتحان کنن.
ولی جونگکوک به کسی اهمیت نمیداد، شاید چهره واقعیش اینه و فقط مجبوره جلوی ا/ت یکم از غرور و رفتار سردش بگذره.
وارد اتاق شد؛ ا/ت هم برای چند لحظه تحت تاثیرش قرار گرفت و همه چیزو یادش رفت." ب-ببخشید بفرما بشین، الان میگم پرونده ها رو بیارن"
بعد از تموم شدن کارشون ا/ت متوجه شد که امشب باید اضافه کاری انجام بدن که ممکن بود خیلی طول بکشه.
جونگکوک خونه خودش رو پیشنهاد داد البته پیشنهاد که نه تنها گزینه بود. ا/ت با فکر کردن فراوان خلاصه قبول کرد، چاره بهتری نداشت.
با ماشین جونگکوک رفتن، وارد شدن و ا/ت یه جایی واسه نشستن پیدا کرد همه ی کاغذا و چیز میزای دستشم گذاشت روی میز جلوش. خلاصه کار کردن رو شروع کردن.
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
۷.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.