خرابکار part ⁵ «آخر»

ویو ا/ت:
صبح شده بود اماده شدم
و حرکت کردم سمت شرکت
وقتی رسیدم دیدم جیهوپ
هم اونجاست رفتم سمتش بهش سلام کردم

ا/ت. سلام اینجا چیکار دارید؟

هوپی. سلام ببخشید پدرتون گفتن باید
بیام تا درباره موضوعی باهاتون صحبت کنم
خودشون هم قراره ساعت 10 و نیم بیان

ا/ت.باشه بفرمایید تو

هوپی. ممنون

رفتیم تو نشستیم و منتظر موندیم
دیگه ساعت نزدیکای 10 و نیم بود
ک دیدم در میزدن

ا/ت. بیا تو

«پدر ا/ت &»

&سلام

هوپی. سلام خوش امدید

ا/ت. بشین پدر

&*نشستن*

ا/ت. خوب موضوع چیه؟

&من میخوام شرکتم رو بدم به هوپی

ا/ت. مطمئنی پدر؟!

&اره دخترم

ا/ت. خب پدر پرونده رو بده

& بفرمایید

ا/ت. اقای جانگ این جا رو امضا کنید

هوپی. چشم *امضا کرد*

& مبارکه

هوپی. ممنون

ا/ت. پدر شما هم اینجا رو امضا کن

&*امضا کرد*

ا/ت. اینم کلید شرکت فردا عصر بیاید شرکت
تا باهم بریم و بهتون همه. چیز رو توضیح بدم اقای جانگ مبارکتون باشه

هوپی. ممنونم چشم

ا/ت. خدانگهدار

هوپی. خدافس

&خدانگهدار

``هوپی رفت``
╬╬═════════════╬╬
ویو ا/ت:
بلاخره فردا شد با هوپی رفتیم شرکت
کارام ک تموم شد حرکت کردم سمت عمارتم
رسیدم رفتم یه قهوه ور داشتم و به موفقیت هام پی بردم
همیشه بچه بودم فکر میکردم نمیتونم موفق شم ولی بلاخره تونستم اون چیزی رو ک از بچگی ارزو داشتم رو برای خودم بسازم
هیچوقت ناامید نشو:)
.
.
.
.
.
.
╬╬═════════════╬╬
پایان:)
چطور بود؟
فیک بعدی از ته باشه یا نامی؟
تا امشب ساعت 12 نظر سنجی داریم
هرکدوم بالای 10 بود اونو میزارم
یه توضیح کوتاه هم بدم راجب هرکدوم

عشق ماهانه: تهیونگ
تهیونگ و ا/ت باهم توی مدرسه اشنا میشن و ته کم کم ماه به ماه حسش نسبت به ا/ت بیشتر میشه ولی ا/ت از جیمین خوشش میاد
.
.
دنیای خوناشام: نامجون
نامی خوناشامه و وقتی ا/ت میره جنگل با نامی روبرو میشه نامی ا/ت رو میبره به کلبش و کم کم عاشقش میشه ولی ا/ت از نامی خوشش نمیاد
دنیای خوناشام : 5 پارت

عشق ماهانه : 5 پارت

کدوم؟!