استاد سخت گیر من پارت۱

استاد سخت گیر من پارت۱
☆ویو ا.ت☆

صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب نازم بیدار شدم بله درست فهمیدین باید برم مدرسه بلند شدم کارای مربوطه رو کردم و یونی فرمم رو پوشیدم و یه ارایش لایت کردم و از اتاقم اومدم بیرون و ی صبحانه درست کردم و خوردم ضرف هارو شستم و از خونه زدم بیرون یه تاکسی گرفتم و سوار شدم و حرکت کردم به سمت مدرسه
راننده تاکسی: دخترم چند سالته؟
ا.ت: ۱۶
راننده تاکسی: عهه همسن نوه ی منی پس
ا.ت: (لبخند فیک)
ا.ت: خب رسیدیم
از ماشین پیاده شدم و به طرف مدرسه رفتم
رفتم سر کلاسم و بالاخره یه جای خالی پیدا کردم و نشستم چند دقیقه بعد یکی اومد کنارم نشست
یانگ: سلام من یانگم
ا.ت: سلام منم ا.تم
یانگ: خوشبختم
ا.ت: همچنین
یکی از ته کلاس: هیس استاد اومددد
دیدم یکی از در وارد شد اومد تو کلاس
اون استادمون بود چقد جذابهه
کوک: سلام من جئون جونگ کوکم استادتون خب
از ردیف اول شروع کنیم خودتون رو معرفی کنید
همه اسم و فامیلشون رو گفتن که رسیدیم به من از جام بلند شدمو گفتم
ا.ت: سلام من کیم ا.ت هستم
کوک: نوبت یه دختر رسید که نیمکت آخر نشسته بود اسمش ا.ت بود خیلی خوشگل بود محو نگاه کردنش شدم که یهو به خودم اومدم و شروع کردم به درس دادن