پارت۲(pure love)
گفتم: خب من باعث شدم بازی بهم بریزه واسه همین از بقیه معذرت خواهی می کنم
گفت: مگه کارت عمدی بوده؟ گفتم: معلومه که نه من...
نذاشت ادامه حرفمو بگم که گفت: پس دیگه نباید عذرخواهی کنی فهمیدی؟؟
برگشت سمت مینهو و گفت: مردم عادی توی این شرایط پشت دوست دختراشون می مونن اونوقت تو بخاطر یه ضربه ساده اینجوری سرزنشش می کنی؟
هیچی نگفت رو رفت من موندم نگاهای بقیه همکلاسی ها
گفتم: من میرم فعلا
بدو بدو به سمت اون پسره رفتم که داشت میرفت توی کلاس بازوشو کشیدم برش گردوندم به سمت خودم
توی دهنش یه آب نبات چوبی بود
با تعجب نگام می کرد که گفت: چیه باز چته تو؟
گفتم: تو جونگ کوکی درسته؟ همونی که به سرد ترین پسر این مدرسه معروفه
هوفی کشید و با تعجب گفت: خو؟
گفتم: برای چی اینجوری ازم دفاع کردی بقیه ممکنه بد برداشت کنن
گفت: مثلا فکر کنن من و تو با همیم؟
آب نبات چوبیشو از دهنش در آورد و خم شد که قدش بهم برسه و گفت: چون مینهو دوست نداره اینو میگی؟
یه جوری مطمئن حرف میزد که خودمم باورم شده بود
گفتم: اینجوری نیست اشتباه فکر می کنی
پوزخندی زد و گفت: بی خیال همه فهمیدن نمونش همین رفتار چند دقیقه پیشش بود
راست میگفت مدت زیادیه مینهو ازم دوری می کنه و باهام سرده ولی این دلیل قانع کننده ای نبود
گفتم: اینجوری نیست
آب نبات چوبی رو گذاشت دهنش و گفت: خواهیم دید
گفت: مگه کارت عمدی بوده؟ گفتم: معلومه که نه من...
نذاشت ادامه حرفمو بگم که گفت: پس دیگه نباید عذرخواهی کنی فهمیدی؟؟
برگشت سمت مینهو و گفت: مردم عادی توی این شرایط پشت دوست دختراشون می مونن اونوقت تو بخاطر یه ضربه ساده اینجوری سرزنشش می کنی؟
هیچی نگفت رو رفت من موندم نگاهای بقیه همکلاسی ها
گفتم: من میرم فعلا
بدو بدو به سمت اون پسره رفتم که داشت میرفت توی کلاس بازوشو کشیدم برش گردوندم به سمت خودم
توی دهنش یه آب نبات چوبی بود
با تعجب نگام می کرد که گفت: چیه باز چته تو؟
گفتم: تو جونگ کوکی درسته؟ همونی که به سرد ترین پسر این مدرسه معروفه
هوفی کشید و با تعجب گفت: خو؟
گفتم: برای چی اینجوری ازم دفاع کردی بقیه ممکنه بد برداشت کنن
گفت: مثلا فکر کنن من و تو با همیم؟
آب نبات چوبیشو از دهنش در آورد و خم شد که قدش بهم برسه و گفت: چون مینهو دوست نداره اینو میگی؟
یه جوری مطمئن حرف میزد که خودمم باورم شده بود
گفتم: اینجوری نیست اشتباه فکر می کنی
پوزخندی زد و گفت: بی خیال همه فهمیدن نمونش همین رفتار چند دقیقه پیشش بود
راست میگفت مدت زیادیه مینهو ازم دوری می کنه و باهام سرده ولی این دلیل قانع کننده ای نبود
گفتم: اینجوری نیست
آب نبات چوبی رو گذاشت دهنش و گفت: خواهیم دید
۴۳.۶k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.