بدنیست بخونید لطفا
بدنیست بخونید لطفا
جرات اصلاح!
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. روزی استاد به او گفت: دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید. یک نقاشی فوق العاده کشید و آن را در میدان شهر قرار داد، مقداری رنگ و قلمی هم در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هر جایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند.
غروب که گذشت، دید که تمامی تابلو علامت خورده است. بسیار ناراحت و افسرده به استاد خودش مراجعه کرد.
استاد به او گفت:
آیا می توانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد، ولی این بار رنگ و قلم را قرار نداد و متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که:
" اگر جایی از نقاشی ایراد دارد، با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید"!
غروب برگشتند، دیدند تابلو دست نخورده ماند!
استاد به شاگرد گفت: " همه انسانها قدرت انتقاد دارند، ولی جرات اصلاح نه"!
جرات اصلاح!
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. روزی استاد به او گفت: دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید. یک نقاشی فوق العاده کشید و آن را در میدان شهر قرار داد، مقداری رنگ و قلمی هم در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هر جایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند.
غروب که گذشت، دید که تمامی تابلو علامت خورده است. بسیار ناراحت و افسرده به استاد خودش مراجعه کرد.
استاد به او گفت:
آیا می توانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد، ولی این بار رنگ و قلم را قرار نداد و متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که:
" اگر جایی از نقاشی ایراد دارد، با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید"!
غروب برگشتند، دیدند تابلو دست نخورده ماند!
استاد به شاگرد گفت: " همه انسانها قدرت انتقاد دارند، ولی جرات اصلاح نه"!
۱.۷k
۱۵ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.