سناریو
وقتی کات کردین و اونموقع تو حامله بودی ولی اونانمیدونستن بعد دوسال با پسرتون میبینتت "درخواستی"پارت یک
نامجون:*میاد سمتت و دستتو میگیره*ا.ت میتونیم حرف بزنیم؟
ا.ت:دستشو میکشه*به من دست نزن*عصبی
نامجون:فقط میخوام باهات حرف بزنم
ا.ت:سراپا گوشم آقای کیم
نامجون:من فقط میخوام عذرخواهی کنم عذرخواهی که دوساله بهت بدهکارم معذرت میخوام ا.ت من بهت تهمت زدم و هیچوقت بخاطرش ازت معذرت خواهی نکردم لیاقت تو خیلی بهتر از منه هرچند بعدتو داغون شدم اما امیدوارم با پسرت و همسرت خوشبخت بشی !
ا.ت:همسرم؟همسرم کجا بود آخه؟نامجون اون پسر توئه!پسر ما!
نامجون:چی داری میگی؟
ا.ت:دوماه بعد کات کردنمون فهمیدم حامله م اول تصمیم داشتم سقطش کنم ولی دیدم نمیتونم فقط بخاطر این که خون تو توی رگ هاشه دل از بچه م بکنم
نامجون:چی میگی ا.ت؟این پسر منه؟
ا.ت:بله متاسفانه!هرچند همونطور که گفتی لیاقتش رو نداری
نامجون:میدونی برای چی وقتی دیدمت اومدم جلو؟اول میخواستم ازت معذرت بخوام و بگم برگرد اما وقتی روتو برگردوندی و پسر کوچولوی تو بغل ت رو دیدم ...ببخشید ا.ت من یه عوضی ئم که تنهات گذاشتم و رفتم
ا.ت:بخشیدمت کاری نداری؟خداحافظ
نامجون:مچ دستش رو میگیره*دیگه نمیتونم بدون تو ا.ت اومدم که بگم برگردی حاضری بازم باهم باشیم؟اگه قول بدم دیگه اذیتت نکنم؟دلم برات خیلی تنگ شده بیشتر از اونچه فکرشو کنی
ا.ت:نمیدونم چرا عاشقتم کیم نامجون!حتی با وجود اینکه یه عوضی تمام عیاری(عمته زنیکه)
نامجون:میبوسدش*(زشته جلو بچههههههه)
*
جین:ا.ت ما باید حرف بزنیم
ا.ت:جین!تو اینجا چکار میکنی؟!
جین:بهتره من اینو بپرسم!به این زودی فراموشم کردی و به همین زودی یه بچه داری؟به همین زودی جایگزینم کردی؟عصبی*
ا.ت:میزنه تو گوشش*(غلط کردی دختره ی....😂)بسه دیگه جین!خسته نشدی انقد بدبین بودی؟خسته نشدی انقد بهم تهمت زدی؟خودت از این همه منفی بافی خسته نیستی سوکجین؟
جین:تو بهم بگو چطور باید برداشت کنم ا.ت*حرصی
ا.ت:این بچه توئه جین!من بهت خیانت نکردم با هیچ کس دیگه ای تو رابطه نرفتم نه وقتی باهم بودیم نه حالا
اما این به خاطر این نیست که به تو وفادار بودم من به احساسات پاک و خالصی وفادار موندم که خرج تو کردم هرچند حتی یه روز هم لیاقتش رو نداشتی!
جین:شوکه میشه*لعنتی....تو به من چیزی نگفتی!از کجا باید میدونستم ا.ت؟
ا.ت:نمیدونم شاید بهتر بود قبل قضاوت کردنم ازم میپرسیدی الان، وقتی بهم تهمت زدی دارم با اون پسرعموی مست وهیزت بهت خیانت میکنم و تمام وقتایی که به جای دوست داشتنم با سوظن های وقت و بی وقتت آزارم دادی!
من دوست داشتم سوکجین هرچند حالا بنظرم دوست داشتنت فقط مثل این بود که یه چاقو دستت بدم تا اون رو روی گردنم بذاری
جین:من متاسفم ا.ت باشه؟متاسفم که تنها موندی متاسفم اذیتت کردم متاسفم بهت تهمت زدمو باورت نداشتم من دوستت دارم ا.ت بیشتر از هرچیزی هرچند که قبلا خیلی کم اینو بهت گفتم اما من بیشتر از هرچیزی دوست دارم و واقعا از ته قلبم میترسیدم از دست بدمت اما با حماقتم از دستت دادم تنها چیزی که میخوام اینه که بدونی دوست دارم و داشتم همیشه و بیشتر از هرچیزی و امیدوارم یه روز بتونی منو ببخشی و بتونم بازم خنده هات رو ببینم
ا.ت:لعنت به تو جین*به سینه جین مشت میزنه*لعنت بهت که با معمولی ترین حرفا اینطور به همم میریزی!
نامجون:*میاد سمتت و دستتو میگیره*ا.ت میتونیم حرف بزنیم؟
ا.ت:دستشو میکشه*به من دست نزن*عصبی
نامجون:فقط میخوام باهات حرف بزنم
ا.ت:سراپا گوشم آقای کیم
نامجون:من فقط میخوام عذرخواهی کنم عذرخواهی که دوساله بهت بدهکارم معذرت میخوام ا.ت من بهت تهمت زدم و هیچوقت بخاطرش ازت معذرت خواهی نکردم لیاقت تو خیلی بهتر از منه هرچند بعدتو داغون شدم اما امیدوارم با پسرت و همسرت خوشبخت بشی !
ا.ت:همسرم؟همسرم کجا بود آخه؟نامجون اون پسر توئه!پسر ما!
نامجون:چی داری میگی؟
ا.ت:دوماه بعد کات کردنمون فهمیدم حامله م اول تصمیم داشتم سقطش کنم ولی دیدم نمیتونم فقط بخاطر این که خون تو توی رگ هاشه دل از بچه م بکنم
نامجون:چی میگی ا.ت؟این پسر منه؟
ا.ت:بله متاسفانه!هرچند همونطور که گفتی لیاقتش رو نداری
نامجون:میدونی برای چی وقتی دیدمت اومدم جلو؟اول میخواستم ازت معذرت بخوام و بگم برگرد اما وقتی روتو برگردوندی و پسر کوچولوی تو بغل ت رو دیدم ...ببخشید ا.ت من یه عوضی ئم که تنهات گذاشتم و رفتم
ا.ت:بخشیدمت کاری نداری؟خداحافظ
نامجون:مچ دستش رو میگیره*دیگه نمیتونم بدون تو ا.ت اومدم که بگم برگردی حاضری بازم باهم باشیم؟اگه قول بدم دیگه اذیتت نکنم؟دلم برات خیلی تنگ شده بیشتر از اونچه فکرشو کنی
ا.ت:نمیدونم چرا عاشقتم کیم نامجون!حتی با وجود اینکه یه عوضی تمام عیاری(عمته زنیکه)
نامجون:میبوسدش*(زشته جلو بچههههههه)
*
جین:ا.ت ما باید حرف بزنیم
ا.ت:جین!تو اینجا چکار میکنی؟!
جین:بهتره من اینو بپرسم!به این زودی فراموشم کردی و به همین زودی یه بچه داری؟به همین زودی جایگزینم کردی؟عصبی*
ا.ت:میزنه تو گوشش*(غلط کردی دختره ی....😂)بسه دیگه جین!خسته نشدی انقد بدبین بودی؟خسته نشدی انقد بهم تهمت زدی؟خودت از این همه منفی بافی خسته نیستی سوکجین؟
جین:تو بهم بگو چطور باید برداشت کنم ا.ت*حرصی
ا.ت:این بچه توئه جین!من بهت خیانت نکردم با هیچ کس دیگه ای تو رابطه نرفتم نه وقتی باهم بودیم نه حالا
اما این به خاطر این نیست که به تو وفادار بودم من به احساسات پاک و خالصی وفادار موندم که خرج تو کردم هرچند حتی یه روز هم لیاقتش رو نداشتی!
جین:شوکه میشه*لعنتی....تو به من چیزی نگفتی!از کجا باید میدونستم ا.ت؟
ا.ت:نمیدونم شاید بهتر بود قبل قضاوت کردنم ازم میپرسیدی الان، وقتی بهم تهمت زدی دارم با اون پسرعموی مست وهیزت بهت خیانت میکنم و تمام وقتایی که به جای دوست داشتنم با سوظن های وقت و بی وقتت آزارم دادی!
من دوست داشتم سوکجین هرچند حالا بنظرم دوست داشتنت فقط مثل این بود که یه چاقو دستت بدم تا اون رو روی گردنم بذاری
جین:من متاسفم ا.ت باشه؟متاسفم که تنها موندی متاسفم اذیتت کردم متاسفم بهت تهمت زدمو باورت نداشتم من دوستت دارم ا.ت بیشتر از هرچیزی هرچند که قبلا خیلی کم اینو بهت گفتم اما من بیشتر از هرچیزی دوست دارم و واقعا از ته قلبم میترسیدم از دست بدمت اما با حماقتم از دستت دادم تنها چیزی که میخوام اینه که بدونی دوست دارم و داشتم همیشه و بیشتر از هرچیزی و امیدوارم یه روز بتونی منو ببخشی و بتونم بازم خنده هات رو ببینم
ا.ت:لعنت به تو جین*به سینه جین مشت میزنه*لعنت بهت که با معمولی ترین حرفا اینطور به همم میریزی!
۵.۵k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.