سناريو
#سناريو
اگه میخواستی رگ خودتو بزنی
نامجون میومدی درباره مشکلت منطقی حرف
میزدیم و حلش میکردیم بیب
🩸🩸🩸🩸🩸🩸
جين : حیف اون دستای کیوتت نبود اخه
🩸🩸🩸🩸🩸
جیهوپ : عقلت از سرت افتاده ؟ خیلی ناراحت شدم آخه چرا اینکار رو کردی هانی؟
🩸🩸🩸🩸🩸
شوگا : اگه افسرده بودی با دکتر حرف میزدیم و خوب میشدی چرا میخواستی این کار رو کنی؟
🩸🩸🩸🩸🩸🩸
جیمین : حیف اون خون های قرمزت نبود که از بدنت کم بشن بیا بغلم
🩸🩸🩸🩸🩸
تهیونگ * گریه میکنه * چرا اگه جونتو از دست
دادی بودی من میمردم
🩸🩸🩸🩸🩸🩸
کوک : لطفا دیگه فکر این کارا به ذهنت نرسه... حالا شیرموز بخور تا عقلت بیاد سر جاش..
اگه میخواستی رگ خودتو بزنی
نامجون میومدی درباره مشکلت منطقی حرف
میزدیم و حلش میکردیم بیب
🩸🩸🩸🩸🩸🩸
جين : حیف اون دستای کیوتت نبود اخه
🩸🩸🩸🩸🩸
جیهوپ : عقلت از سرت افتاده ؟ خیلی ناراحت شدم آخه چرا اینکار رو کردی هانی؟
🩸🩸🩸🩸🩸
شوگا : اگه افسرده بودی با دکتر حرف میزدیم و خوب میشدی چرا میخواستی این کار رو کنی؟
🩸🩸🩸🩸🩸🩸
جیمین : حیف اون خون های قرمزت نبود که از بدنت کم بشن بیا بغلم
🩸🩸🩸🩸🩸
تهیونگ * گریه میکنه * چرا اگه جونتو از دست
دادی بودی من میمردم
🩸🩸🩸🩸🩸🩸
کوک : لطفا دیگه فکر این کارا به ذهنت نرسه... حالا شیرموز بخور تا عقلت بیاد سر جاش..
۳.۷k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.