چند پارتی
وقتی توی یه نگاه عاشقت میشه
ویو هوسوک
مثلِ همیشه داشتم توی خیابونا راه میرفتم سیاهی شب خیلی زیبا بود بخاطره اینکه این روزا آدم های زیادی کشته میشدن هیچکس شبا بیرون نمیومد ولی من میومدم چرا ...... چون من همونم که اون آدما رو کشته یه مافیا که از کشتنه آدما خوشش میاد ..... همیشه آدمای که شبا بیرون میبینم و میکشم ........... داشتم به راه ام ادامه میدادم که صدای کمک از یه کوچه اومد میخواستم بدونِ توجه به صدا رد بشم ولی نمیدونم چرا میخواستم ببینم چی شده ...... به سمت کوچه رفتم که دیدم یه پسر میخواد به یه دختره ...... تج..اوز.... کنه اسلحه ام و از پشتم درآوردم و بهش شلیک کردم دختره شروع به داد زدن کرد و دستاش و روی گوشاش گذاشت به سمتش رفتم نمیدونستم چرا میخوام به این دختر کمک کنم ....... کنارش نشستم و به دیوار تکیه دادم سیگارم و درآوردم و روشن اش کردم ........... که دیگه دختره به سمتم برگشت و با گریه حرفاش و میزد
+تو.... او.ن . و کش...تی
-اره
به صورتش نگاه کردم ....... اون خیلی زیبا بود غرقِ نگاه کردنش شده بودم که گریه اش زیاد شد
+ا..ون مر.د
-اره کشتمش چرا گریه میکنی اون میخواست اذیتت کنه و من نجاتت دادم
+.........
-اون کی بود
+اکسم بهم خیا..نت کرده بود ولی امروز بهم گفت بیا باهم باشیم ولی من نمیخواستم اونم.......
-نمیخواد ادامه بدی ...... خونه ات کجاست
+من خونه ..... ندارم
-چرا
+مامانم بیرونم کرد
-.......اوم..... میخوای پیشم بمونی
+..اما من نمیشناسمت
-خب من یه مافیام و آدم میکشم تا حالا اسمه گرگ سیاه و شنیدی
+آره میگن هر شب آدم میکشم
-خب اون منم
+بب..خشید ..من با.ید بر..م
-هی صبر کن .........
داشت میرفتم که
ویو ا.ت
........
ادامه دارد
ویو هوسوک
مثلِ همیشه داشتم توی خیابونا راه میرفتم سیاهی شب خیلی زیبا بود بخاطره اینکه این روزا آدم های زیادی کشته میشدن هیچکس شبا بیرون نمیومد ولی من میومدم چرا ...... چون من همونم که اون آدما رو کشته یه مافیا که از کشتنه آدما خوشش میاد ..... همیشه آدمای که شبا بیرون میبینم و میکشم ........... داشتم به راه ام ادامه میدادم که صدای کمک از یه کوچه اومد میخواستم بدونِ توجه به صدا رد بشم ولی نمیدونم چرا میخواستم ببینم چی شده ...... به سمت کوچه رفتم که دیدم یه پسر میخواد به یه دختره ...... تج..اوز.... کنه اسلحه ام و از پشتم درآوردم و بهش شلیک کردم دختره شروع به داد زدن کرد و دستاش و روی گوشاش گذاشت به سمتش رفتم نمیدونستم چرا میخوام به این دختر کمک کنم ....... کنارش نشستم و به دیوار تکیه دادم سیگارم و درآوردم و روشن اش کردم ........... که دیگه دختره به سمتم برگشت و با گریه حرفاش و میزد
+تو.... او.ن . و کش...تی
-اره
به صورتش نگاه کردم ....... اون خیلی زیبا بود غرقِ نگاه کردنش شده بودم که گریه اش زیاد شد
+ا..ون مر.د
-اره کشتمش چرا گریه میکنی اون میخواست اذیتت کنه و من نجاتت دادم
+.........
-اون کی بود
+اکسم بهم خیا..نت کرده بود ولی امروز بهم گفت بیا باهم باشیم ولی من نمیخواستم اونم.......
-نمیخواد ادامه بدی ...... خونه ات کجاست
+من خونه ..... ندارم
-چرا
+مامانم بیرونم کرد
-.......اوم..... میخوای پیشم بمونی
+..اما من نمیشناسمت
-خب من یه مافیام و آدم میکشم تا حالا اسمه گرگ سیاه و شنیدی
+آره میگن هر شب آدم میکشم
-خب اون منم
+بب..خشید ..من با.ید بر..م
-هی صبر کن .........
داشت میرفتم که
ویو ا.ت
........
ادامه دارد
۸۰۸
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.