پارت۳۵(دردعشق)
از زبان ا/ت
چند لحظه تو شوک بودم که گفت: ا/ت ..خوبی؟
با حرفش یهو به خودم اومدم هلش دادم و دستمو گذاشتم روی لبم و بدو به سمت اتاق رفتم
محکم در رو قفل کردم
چرا فرار کردم؟ واقعا فازخودم رو نمیفهمم ((منم همینطور 😐))
صدای تهیونگ اومد که گفت: ا/ت این در رو باز کن
گفتم: باز نمیکنم
پوزخندی زد و گفت: خودم باز کنم؟
گفتم: چرا انقد اذیتم میکنی برو بزار تنها باشم
خندید و گفت: باشه اما اگه حوصلت سر رفت به من ربطی نداره
آخخ راس میگه پنج دقیقه دیگه همه چیز عادی میشه و دوباره حوصلم سر میره
سرم رو پایین انداختم و با خجالت در رو باز کردم و گفتم: خب باز کردم
اومد سمتم و دستشو گذاشت زیر چونم و سرمو بالا آورد
روم نمیشد توی صورتش نگاه کنم همین چند دقیقه پیش بود که بوسیدم به در و دیوار زل زده بودم که گفت: ا/ت نگام نمی کنی؟
خیلی محکم گفتم: نه
خندید و گفت: خب نگاه نکن کی خواست تو نگاش کنی((بچه خودمه خودم بهش یاد دادما😂))
ولم کرد و رفت
حسابی با خاک یکسانم کرد مرتیکه... الله اکبر فکر می کنه کیه که اینجوری ضایعم میکنه
باشه نشونت میدم کیم تهیونگ بچه پرو
رفتم سمتش و بازوشو گرفتم که برگشت سمتم و با تعجب نگام کرد
بلافاصله یقه لباسشو گرفتم و لبامو نزدیک کردم به لباش که فکر کرد میخوام ببوسمش چشماش رو بست و منم بلافاصله فوت کردم تو گوشش ((ای درد بگیری ا/ت))
دستشو بالا آورد که کتکم بزنه اما سریع دستشو مشت کرد و گفت: مرض داری مگه نه؟
خندیدم و گفتم: حقته
گفت: اگه می زدمت چی؟ ممکن بود روت دست بلند کنم کنترلم رو از دست میدم اگه اینکارو کنی
یه تای ابرو بالا انداختم و گفتم: اع؟ رومن دست بلند می کنی؟ همچین کاری با زنت میکنی باشه باهات قهرم
خندید و گفت: خب قهر کن
با اخم گفتم: برات مهم نیست باهات قهرم؟
با اعتماد به نفس گفت: خودت میای آشتی می کنی آخرش
گفتم: هه نشونت میدم کی آشتی میکنه از الان تا هفته دیگه باهات قهرم
سریع رفتم توی اتاق
لامصب چرا نمیاد؟ مهم نیستم براش؟
لامصب منتظرم خو
نیم ساعت گذشت نیومد انگار قرار نیست بیاد نه؟
از زبان تهیونگ
داشتم حال می کردم با اذیت کردنش
همش پشت سر هم ضایعش کردم که دیگه قهر کرد واییی ا/ت نکنه منتظری بیام نازتو بکشم؟
واسه خودم می خندیدم میدونم الان خودشو به قهری زده این فرشته ولی برای اینکه اذیتش کنم حتی نرفتم پیشش
کتمو از روی مبل برداشتم و رفتم یه دوری بزنم
(زرنگ باشید حتی ظرفا هم نشست گذاشته ا/ت بشوره 😂🗿))
با عرض پوزش من نتم قطع شده بود وگرنه از ساعت ۹ پارت ها امادن 😂
چند لحظه تو شوک بودم که گفت: ا/ت ..خوبی؟
با حرفش یهو به خودم اومدم هلش دادم و دستمو گذاشتم روی لبم و بدو به سمت اتاق رفتم
محکم در رو قفل کردم
چرا فرار کردم؟ واقعا فازخودم رو نمیفهمم ((منم همینطور 😐))
صدای تهیونگ اومد که گفت: ا/ت این در رو باز کن
گفتم: باز نمیکنم
پوزخندی زد و گفت: خودم باز کنم؟
گفتم: چرا انقد اذیتم میکنی برو بزار تنها باشم
خندید و گفت: باشه اما اگه حوصلت سر رفت به من ربطی نداره
آخخ راس میگه پنج دقیقه دیگه همه چیز عادی میشه و دوباره حوصلم سر میره
سرم رو پایین انداختم و با خجالت در رو باز کردم و گفتم: خب باز کردم
اومد سمتم و دستشو گذاشت زیر چونم و سرمو بالا آورد
روم نمیشد توی صورتش نگاه کنم همین چند دقیقه پیش بود که بوسیدم به در و دیوار زل زده بودم که گفت: ا/ت نگام نمی کنی؟
خیلی محکم گفتم: نه
خندید و گفت: خب نگاه نکن کی خواست تو نگاش کنی((بچه خودمه خودم بهش یاد دادما😂))
ولم کرد و رفت
حسابی با خاک یکسانم کرد مرتیکه... الله اکبر فکر می کنه کیه که اینجوری ضایعم میکنه
باشه نشونت میدم کیم تهیونگ بچه پرو
رفتم سمتش و بازوشو گرفتم که برگشت سمتم و با تعجب نگام کرد
بلافاصله یقه لباسشو گرفتم و لبامو نزدیک کردم به لباش که فکر کرد میخوام ببوسمش چشماش رو بست و منم بلافاصله فوت کردم تو گوشش ((ای درد بگیری ا/ت))
دستشو بالا آورد که کتکم بزنه اما سریع دستشو مشت کرد و گفت: مرض داری مگه نه؟
خندیدم و گفتم: حقته
گفت: اگه می زدمت چی؟ ممکن بود روت دست بلند کنم کنترلم رو از دست میدم اگه اینکارو کنی
یه تای ابرو بالا انداختم و گفتم: اع؟ رومن دست بلند می کنی؟ همچین کاری با زنت میکنی باشه باهات قهرم
خندید و گفت: خب قهر کن
با اخم گفتم: برات مهم نیست باهات قهرم؟
با اعتماد به نفس گفت: خودت میای آشتی می کنی آخرش
گفتم: هه نشونت میدم کی آشتی میکنه از الان تا هفته دیگه باهات قهرم
سریع رفتم توی اتاق
لامصب چرا نمیاد؟ مهم نیستم براش؟
لامصب منتظرم خو
نیم ساعت گذشت نیومد انگار قرار نیست بیاد نه؟
از زبان تهیونگ
داشتم حال می کردم با اذیت کردنش
همش پشت سر هم ضایعش کردم که دیگه قهر کرد واییی ا/ت نکنه منتظری بیام نازتو بکشم؟
واسه خودم می خندیدم میدونم الان خودشو به قهری زده این فرشته ولی برای اینکه اذیتش کنم حتی نرفتم پیشش
کتمو از روی مبل برداشتم و رفتم یه دوری بزنم
(زرنگ باشید حتی ظرفا هم نشست گذاشته ا/ت بشوره 😂🗿))
با عرض پوزش من نتم قطع شده بود وگرنه از ساعت ۹ پارت ها امادن 😂
۱۵.۹k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.