کاش میتونستم خاطراتم رو پاک کنم، چه خاطرات خوب چه خاطرات
کاش میتونستم خاطراتم رو پاک کنم، چه خاطرات خوب چه خاطرات بد داره اذیتم میکنه، مثل یه سایه دنبالم میاد و منو رها نمیکنه؛
مثلاً فک کن...یه خاطره خوب داری؛یه خاطره خیلی خوب؛ تو همش یاد اون خاطره میفتی، اما میدونی دیگه هیچوقت همچین خاطره ای واست تکرار نمیشه،
میدونی ک حتی اگه آسمون بیاد زمین بازم اون خاطره فقط یه خاطره باقی میمونه، یه خاطره پوچ و توخالی، یه خاطره گُنگ و محو...
خیلی حس بدیه مگه نه؟ :)
_(خاطراتی که تکرارشون ارزو شد)'
مثلاً فک کن...یه خاطره خوب داری؛یه خاطره خیلی خوب؛ تو همش یاد اون خاطره میفتی، اما میدونی دیگه هیچوقت همچین خاطره ای واست تکرار نمیشه،
میدونی ک حتی اگه آسمون بیاد زمین بازم اون خاطره فقط یه خاطره باقی میمونه، یه خاطره پوچ و توخالی، یه خاطره گُنگ و محو...
خیلی حس بدیه مگه نه؟ :)
_(خاطراتی که تکرارشون ارزو شد)'
۶.۶k
۱۴ مهر ۱۴۰۳