فرشته عشق پارت هشت
فرشته عشق پارت هشت
باشه قبول میکنم اما نمیخوام بقیه بفهمن
ولیعهد :باشه نمیفهمن
هانول لبخندی زد
و ولیعهد هم لبخندی زد
هر کدام به اقامتگاه خود رفتن اما هانول سرما خورد چند روز هانول سرما خورد ولیعهد خیلی نگران بود برای همین گفت چون اون خدمتکار شخصی منه باید درمان بشه و طبیب فرستاد سراغش اما وند روز طول کشید تا هانول خوب بشه
چند روز بعد:
هانول خوب شد اما ولیعهد خبر نداشت هانول وقتی رفت به اقامتگاه ولیعهد ولیعهد خیلی خوشحال شد و سریع بلند شد و هانول رو بغل کرد
از طرف نویسنده:خودمم اکلیلی شدم 💖
و گفت حالت خوبه؟
هانول:بله
ولیعهد:خداروشکر
بعد از چند دقیقه هانول سریع میز ولیعهد رو چید و بیرون رفت
چند ساعت بعد که هانول برگشت و میز شام ولیعهد رو چید و خواست بیرون بره که ولیعهد دستش رو گرفت و گفت نرو
هانول گفت باید برم متاسفم رفت و به اقامتگاهش برگشت
ولیعهد غذاش رو خورد و خدمتکار ها و مرخص کرد و به اقامتگاه هانول رفت
هانول:ولیعهد اینجا چه کار میکنید
ولیعهد لباس های بیرون از قصرت رو بپوش تا من برگردم
هانول:اما خب چرا
ولیعهد :هیچی نگو فقط بپوش
ولیعهد رفت لباسش رو عوض کرد و با یه لباس بیرون از قصر و نشان فیک برگشت و اسب برداشت و هانول رو سوار کرد
منحرف نباشید تا پارت بعد چون خودم منحرف شدم میگم😁
باشه قبول میکنم اما نمیخوام بقیه بفهمن
ولیعهد :باشه نمیفهمن
هانول لبخندی زد
و ولیعهد هم لبخندی زد
هر کدام به اقامتگاه خود رفتن اما هانول سرما خورد چند روز هانول سرما خورد ولیعهد خیلی نگران بود برای همین گفت چون اون خدمتکار شخصی منه باید درمان بشه و طبیب فرستاد سراغش اما وند روز طول کشید تا هانول خوب بشه
چند روز بعد:
هانول خوب شد اما ولیعهد خبر نداشت هانول وقتی رفت به اقامتگاه ولیعهد ولیعهد خیلی خوشحال شد و سریع بلند شد و هانول رو بغل کرد
از طرف نویسنده:خودمم اکلیلی شدم 💖
و گفت حالت خوبه؟
هانول:بله
ولیعهد:خداروشکر
بعد از چند دقیقه هانول سریع میز ولیعهد رو چید و بیرون رفت
چند ساعت بعد که هانول برگشت و میز شام ولیعهد رو چید و خواست بیرون بره که ولیعهد دستش رو گرفت و گفت نرو
هانول گفت باید برم متاسفم رفت و به اقامتگاهش برگشت
ولیعهد غذاش رو خورد و خدمتکار ها و مرخص کرد و به اقامتگاه هانول رفت
هانول:ولیعهد اینجا چه کار میکنید
ولیعهد لباس های بیرون از قصرت رو بپوش تا من برگردم
هانول:اما خب چرا
ولیعهد :هیچی نگو فقط بپوش
ولیعهد رفت لباسش رو عوض کرد و با یه لباس بیرون از قصر و نشان فیک برگشت و اسب برداشت و هانول رو سوار کرد
منحرف نباشید تا پارت بعد چون خودم منحرف شدم میگم😁
۱.۰k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.