پارت ۶۲
پارت ۶۲
صبح روز جمعه
آرام: از خواب پاشدم
ساعت ۱۲ ظهر بود
شت چقد خوابیدم
پاشدم از اتاقم رفتم بیرون
دست و صورتمو شستم
ویدا : سلام دخترم صبح بخیر
آرام: سلام مامانییی جونم صبح توام بخیر
ویدا: صبحونه میخوری یا منتظر ناهار میمونی
ماشالا خوابیدی تا ۱۲ دلمم نیومد بیدارت کنم
آرام : نیما همون منتظر ناهار میمونم
...
سه ساعت بعد
ارام: ناهار خوردیم میزو جمع کردیم.
ظرفارو چیدم تو ماشین و رفتم نشستم رو مبل
گوشیمو گرفتم ور برم دیدم یکی از دوستای قدیمیم پیام داده
لنا قبلا تو دبیرستان بهترین رفیقم بود
ولی دیپلم که گرفتم دیک جدا شدین و اونا رفتتن یه محله دیگ
لنا : سلام بی معرفتم خوبیی
پیاممو دیدی یه زنگ بزن کارت دارم
زنگ زدم بهش بعد چهار تا بوق جواب داد:
لنا : سلااام خوبییی نپصم
آرام: سلاام کوشولوممم مرسی خوبن تو خوبییی
لنا : خوبمم مرسیی چخبرااا نیستی چن ماهه
آرام: بابا انقد درگیر بودماا این چن وقت
لنا : چرا
آرام: پشت تلفن نمیشه گفت باید ببینمت
لنا : اتفاقا میخاستم یه خبر خوب بدم بهتتت
اجیی ناخون کاری و مژه کاری رو مدرک گرفتم بعد خونه رو میفروشیم دوباره میایم اکباتان سالن یکی از رفیقام ناخون کار و مژه کار سالنش میشم
دوباره لنا برگشت
ارام: واییییییییییی اخخخ جونننن خیلی خوشحال شدمممممم خو کی میاین حالا
لنا : دوشنبه
آرام : ووووش خیلی خوشحال شدم
رسیدی اکباتان زنگ میزنی بیام پیشتا
لنا : باشعهه اجییی
راستی باید واسه شروع کارم مدل داشته باشم
تو مدلم شو هم واسه ناخون هم مژه
آرام: باشهه
لنا: تو پیانو رو چیکار کردی ول کردیی یا میری هنو
آرام: چرا میرم سه ماه دیگ عم تمومش میکنم
ولی این ماه کلا مرخصی گرفتم واسه یه موضوعی که دیدمت واست تعریف میکنم
لنا : اخخخ باز چه گوهیی خوردیی هااا ؟
آرام: میگمت حالا
لنا : خوو خوشحال شدم صداتو شنیدم نینی
آرام: منم
مزاحم نشم آجیم
لنا : مراحمی
ارام : فدات
فعلا بایی
لنا : بای
...
رفتم پیش مامانم
آرام: مامان حدس بزن چیشد
ویدا : چیشد؟
آرام: یذره فک کن
ویدا : آخه چی بگم بگوو دیگ
آرام: لنا دوستم
دوبارهههه داره میاد اکباتان
ویدا : عههه خوشحال شدم
خوب شد خیلی خوب بود اون
آرام: ارهههه اصن اشتباه کردن رفتن اسلامشهر
ویدا : خو خوشبحالت به اروزت رسیدی
آرام: اینیستا روت تاثیر گذاشته هاا مامان
ویدا : بله دیگ ما اینیم
آرام: مرحبا
ویدا : پاشو یه کیک درست کنیم باهم
نظرته؟
آرام: ارههه نظرمه
بزن بریمممم
..
صبح روز جمعه
آرام: از خواب پاشدم
ساعت ۱۲ ظهر بود
شت چقد خوابیدم
پاشدم از اتاقم رفتم بیرون
دست و صورتمو شستم
ویدا : سلام دخترم صبح بخیر
آرام: سلام مامانییی جونم صبح توام بخیر
ویدا: صبحونه میخوری یا منتظر ناهار میمونی
ماشالا خوابیدی تا ۱۲ دلمم نیومد بیدارت کنم
آرام : نیما همون منتظر ناهار میمونم
...
سه ساعت بعد
ارام: ناهار خوردیم میزو جمع کردیم.
ظرفارو چیدم تو ماشین و رفتم نشستم رو مبل
گوشیمو گرفتم ور برم دیدم یکی از دوستای قدیمیم پیام داده
لنا قبلا تو دبیرستان بهترین رفیقم بود
ولی دیپلم که گرفتم دیک جدا شدین و اونا رفتتن یه محله دیگ
لنا : سلام بی معرفتم خوبیی
پیاممو دیدی یه زنگ بزن کارت دارم
زنگ زدم بهش بعد چهار تا بوق جواب داد:
لنا : سلااام خوبییی نپصم
آرام: سلاام کوشولوممم مرسی خوبن تو خوبییی
لنا : خوبمم مرسیی چخبرااا نیستی چن ماهه
آرام: بابا انقد درگیر بودماا این چن وقت
لنا : چرا
آرام: پشت تلفن نمیشه گفت باید ببینمت
لنا : اتفاقا میخاستم یه خبر خوب بدم بهتتت
اجیی ناخون کاری و مژه کاری رو مدرک گرفتم بعد خونه رو میفروشیم دوباره میایم اکباتان سالن یکی از رفیقام ناخون کار و مژه کار سالنش میشم
دوباره لنا برگشت
ارام: واییییییییییی اخخخ جونننن خیلی خوشحال شدمممممم خو کی میاین حالا
لنا : دوشنبه
آرام : ووووش خیلی خوشحال شدم
رسیدی اکباتان زنگ میزنی بیام پیشتا
لنا : باشعهه اجییی
راستی باید واسه شروع کارم مدل داشته باشم
تو مدلم شو هم واسه ناخون هم مژه
آرام: باشهه
لنا: تو پیانو رو چیکار کردی ول کردیی یا میری هنو
آرام: چرا میرم سه ماه دیگ عم تمومش میکنم
ولی این ماه کلا مرخصی گرفتم واسه یه موضوعی که دیدمت واست تعریف میکنم
لنا : اخخخ باز چه گوهیی خوردیی هااا ؟
آرام: میگمت حالا
لنا : خوو خوشحال شدم صداتو شنیدم نینی
آرام: منم
مزاحم نشم آجیم
لنا : مراحمی
ارام : فدات
فعلا بایی
لنا : بای
...
رفتم پیش مامانم
آرام: مامان حدس بزن چیشد
ویدا : چیشد؟
آرام: یذره فک کن
ویدا : آخه چی بگم بگوو دیگ
آرام: لنا دوستم
دوبارهههه داره میاد اکباتان
ویدا : عههه خوشحال شدم
خوب شد خیلی خوب بود اون
آرام: ارهههه اصن اشتباه کردن رفتن اسلامشهر
ویدا : خو خوشبحالت به اروزت رسیدی
آرام: اینیستا روت تاثیر گذاشته هاا مامان
ویدا : بله دیگ ما اینیم
آرام: مرحبا
ویدا : پاشو یه کیک درست کنیم باهم
نظرته؟
آرام: ارههه نظرمه
بزن بریمممم
..
۵.۳k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.